بیدمجنون، اثر شقایق پاکی(عضو فعال سبزمنش) منتشر شد
📚 کتاب داستان بید مجنون
🔸 نویسنده: شقایق پاکی
معرفی کتاب
کتاب بی همگان اثر شقایق پاکی
امروزه محققان علوم اجتماعی، پژوهشهای گوناگونی درباره بحرانهای حاکم بر جامعه از جمله؛ خشونت علیه دختران و زنان انجام داده اند، در این داستان، فرد اول شخص داستان به نام اروند از دانشگاه فرهنگیان فارغ التحصیل میشود و به مدت ۱۰ سال او را به یکی از مناطق شمال کشور، رشت، منتقل میکنند.
او تک فرزند بود و خواهر و برادری نداشت و مجبور میشود خانواده خود را در تهران رها کند و به شمال برود تا خدمت معلمی خود را بگذراند.
روزها میگذشت و او احساس تنهایی شدیدی میکرد و دوست و آشنایی هم نداشت تنها دوست او مش عمو زاد بود. او پیرمردی دکان دار بود که هوای اروند را خیلی زیاد داشت و او هم از تنهایی خود به آن پسر پناه آورده بود، به گفته خودش، بچه هایش سال به سال هم به او سرنمیزدند و همه شان رفته بودن دنبال زندگی خودشان، گاهی با هم همدرد بودند و درد و دل میکردند.
آن محله همه چیزش سحر آمیز بود و عجیب و غریب. از گلخانه سحر شده اش گرفته تا آن درخت بید مجنون در آن دشت خشکیده.
اروند هر زمان که دلش میگرفت به آن دشت میرفت و به آن درخت تکیه میداد و راز و نیاز میکرد.
در آن جا رسم بود، دختران و پسرانی که عاشق میشدند به آن دشت میرفتند و دستانشان را باز میکردند و همانند انسان های مجنون میرقصیدند، آنقدر که یا فکر عشق از سرشان بیفتد یا اینکه خدا به حالشان فکری کند.
یک روز که اروند در راه برگشت از دشت بید مجنون بود، در راه و در آن هوای تاریک و مه آلود، دختری را میبیند که لباس براق و مجلسی به تن دارد و قصد دارد خودش را از روی پل به پایین بیندازد.
اروند سر رسید و مانع این کار شد و او بعد از اصرار های فراوان از طرف اروند، قضیه را برایش مطرح کرد.
او دختری بوده که پدرش به دلیل اعتیادش، قصد داشته او را با اجبار به عقد فردی مسن و خلافکار به نام امیر پاشا در آورد و در عوض آن پولی دریافت کند. مادر او هم نمیتوانست هیچ دخالتی در تصمیمات او بکند. او قبل از عقدش از مجلس فرار میکند و به سمت پل میآید تا خودش را راحت کند.
اسم او بهارک بود، دختری زیبا و جوان با قدی رعنا و شمایلی چون قرص قمر، به همان زیبایی به همان درخشندگی.
سرانجانم، امیر پاشا برای انتقام از بهارک، پدر او را که یک روز برای تهیه مواد به بیرون رفته بود را با ماشین زیر میگیرد.
عاقبت، امیر پاشا قصاص میشود و اروند به خواستگاری بهارک میرود و بعد از گذشت سالگرد فوت پدرش، مراسم عروسیشان را برگزار میکنند.
📖 مطالعه این کتاب داستان برای اساتید، دانشجویان، محققین جامعه و بحران شناسی حائز اهمیت میباشد و منبع خوبی جهت تحقیق و بررسی است جدای از این که برای مطالعه عموم مردم مناسب است.