بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

دست‌بندِ نگین فیروزه‌‌ی/ دلنوشته ی از: نرگس نیرومند/ ح عضو محترم بنیاد جهانی سبزمنش

دست‌بندِ نگین فیروزه‌‌ی/ دلنوشته ی از: نرگس نیرومند/ ح عضو محترم بنیاد جهانی سبزمنش

اولین بار دست‌بندی با نگین فیروزه‌‌ی رنگ برایم هدیه داد. می‌گفت در یکی از نمایشگا‌‌ه‌ها دیدم و وقتی دیدمش یاد تو افتادم. من تا ماه‌ها شوق اولین کادو را با لبخند با خودم میان کوچه خیابان‌ها، دانشگاه و مجالس و مراسم‌های خورد و بزرگ می‌بردم. انگار شادی را تویِ شریان‌های خونم رگ به رگ ترزیق کرده باشند. گاهی مانند یک شی گران‌بها زیر بالشتم می‌گذاشتم و نیمه‌شب میان بیدار خوابی‌هایم دست می‌بردم زیر بالشت یک تکه‌ی فلزی که دنیایم را ساخته بود لمس می‌کردم. از نگاه مادی که نگاهش می‌کردی ارزش زیاد نداشت ولی برای من زمانیکه شنیدم با دیدنش در خاطرش حضور پیدا کرده بودم لبریز احساس و توجه شدم.

و برای همین برایم به مثابه‌ی طلا بود. آنقدر تویِ دستم ماند تا رنگ باخت با این وجود هم حاضر نبودم با هیچ چیزی در جهان عوضش کنم. هر گاه آزرده‌ام می‌کرد ساعت‌ها زل می‌زدم به دست‌بند یادگاریش با خودم می‌گفتم من باید تا ابد در حال بخشیدن اشتباهاتش باشم زیرا تنها فردی بود که بی‌هیچ مرا می‌فهمید روحم را، دردهایم را لمس کرده بود و سر زخم‌هایم را با صبوری با اعتماد با صداقت بست. دردهای ناشی از بدبیاری‌هایکه باعث پرخاشگری‌های بی‌دلیل وقت و بی‌وقت و بدون وقفه‌ام میشد. و او بی‌هیچ دلیل و توقعی عصبانیتم را با خود در خانه، فروشگاه، تفریح و دانشگاه حمل می‌کرد.

بعد او سال‌هاست بر این عقیده ماندم اگر برای کسی مهم باشی روزمرگ‌هایش را ثانیه به ثانیه با تو زندگی می‌کند.

با کوچک‌ترین چیزها برایت توجه می‌خرد.

نرگس نیرومند/ ح عضو محترم بنیاد جهانی سبزمنش

 

ارسال یک پاسخ