بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

دومین سالیاد(حاجی محمدشریف شریفی) را گرامی میداریم

حاجی محمد شریف، شخصیت مردمدار و با سخاوت بود

دومین سالیاد پدر(عشق واقعی و تاثیرگذارترین فرد زندگی ام) را در عالمِ دوری از وطن با کوله بارِ از اندوه با این غزل، گرامی می‌دارم و لحظه‌های نبودنش را با اشک، سوز و آه به بدرقه می‌گیرم:
ترا درخــواب می‌بینم شـــکوهت بال و پر دارد
و چشـمت در کمین است و به راه من نظر دارد

ترا درخــــواب مـی‌بینم صدایت روح می‌بخشد
طبیب جسم وجان هـستی، نگاهت چون اثر دارد

ترا درخـــــــواب می‌بینم میانِ باغِ سرسبزی
شـب و روزم از این رویا شَـکر اندر شَکر دارد

ترا درخـــواب می‌بینم هماره روز و ماه و سال
که خــوابت نازنین بر حال و روز من گذر دارد

ترا درخــــــواب می‌بینم همیشه در کنار خود
چه عطرآساست آن لحظه که بویت را به بر دارد

ترا در خواب می‌بینم که مثلِ پسته ای خندان
شبیــه ماه تــابــانی، لبــانت نیـــشکر دارد

ترا در خـــواب می‌بینم سوار اسـب (توروقی)
همــان اسبی که مـی‌بینم رکابش رنگ زر دارد

ترا در خـواب می‌بینم غرور انگیز و سرمستی
بپیمایم مسیــــــرت را اگر چه صد خطر دارد

ترا در خواب می‌بیـــنم، پدر، ای تو تمامِ من!
تو عشقی در ضمیر من چو عشقی که شرر دارد

دوسال را در نبود پدر با همه فراز و فرودش سپری کردم، اما خدا(ج) شاهد است، تا حالا هیچ شبی نگذشته است، که پدر در خواب همراهی ام نکرده باشد.
پدرو مادر برای همه عزیز است و موجود تکرار ناشدنی، اما برای من فراتر از این مسٱله بود و است.
دردِ اولین سالیادش را با نوشتن و نشر کتابِ(روایتی از نور”زندگی نامه، جهاد، مردانگی، سخاوتمندی و مردم داری الحاج محمد شریف رَحِمَهٌ الله) متحمل شدم و دوری دومین سالیادش را با غزل بالا تحمل خواهم کرد.
خداوند متعال(ج) را همیشه شاکرم که بخشِ بزرگی از دردهایم را با صدای مادرم تسکین می‌دهد و بخشِ دگر آن را با یادآوری برادران با عزت، خانواده و دوستان نیک سیرت به باد فراموشی می سپارم.
پدر!
آرامش ابدی نصیب حالت باد…

 

بسم الله شریفی

ارسال یک پاسخ