بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

زبان فارسی با «تمدنی اسلامی»؛ نه با کیش«اهورامزادیی- اهریمنی»/ فضل الرحمن فقیهی هروی

زبان فارسی با «تمدنی اسلامی»؛ نه با کیش«اهورامزادیی- اهریمنی»/ فضل الرحمن فقیهی هروی

تمدن سترگ خراسان‌زمین به حدی غنامند و ارزنده است، که فرزندان امروز این خطۀ دانش‌خیز را از افتخار به دوران ثنویت‌محور و زردشت‌سالاری بی‌نیاز می‌سازد.

اسلام عزیز برای خراسان اسلامی، هویتی متعالی و بی‌نظیر بخشید؛ چنان‌که فرزندان این مرز و بوم توانستند، در حوزه‌های گوناگون علوم، بخش عظیمی از کتابخانۀ اسلامی و اختراعات علمی را به نام خویش ثبت نمایند.

جمع و تدوین احادیث نبوی توسط ابنای خراسان و اطراف آن، جهان عرب را مرهون این سرزمین ساخته است. امروزه وقتی از رسانه‌های فعّال در حوزۀ دین، احادیث نبوی خوانده و ابلاغ می‌شود، فیصدی اغلب و اکثر آن‌ها، به تألیفات خراسانیان بر می‌گردد و رجعت داده می‌شود.

امام بخاری از بخارا، امام مسلم از نیشاپور، امام ابوداود از سیستان، امام ترمذی از ترمذ، امام نسائی از شهر نساء (ترکمنستان)، امام ابن ماجه از قزوین، حاکم و ابن خزیمه از نیشاپور سر برآورده‌اند و همانند اینان ده‌ها محدث در حوزۀ حدیث نبوی، افتخار آفریدند و جایگاه بلندی را از آنِ خراسان اسلامی و ماحول آن ساختند.

فرزندان این سرزمین در حقیقت، مصداق فرمودۀ پیامبر اسلام شدند که در مقام مدح سلمان فارسی فرمودند:

«لَوْ كَانَ الْإِيمَانُ عِنْدَ الثُّرَيَّا، لَنَالَهُ رِجَالٌ مِنْ هَؤُلَاءِ». [صحيح مسلم: 4، 1972، حدیث231؛ صحيح البخاري: 6، 151، حدیث4897].

(اگر ایمان در ثریّا باشد، اشخاصی از این گروه [مردان مشرق زمین] آن را به دست می‌آورند).

خراسان و ماوراء النهر، در تدوین فقه اسلامی و به‌ویژه فقه حنفی، جایگاه بزرگ دارد و مکتب فقهی سترگی در این حوزه پی‌ریزی شده است که هیچ فقیهی در هیچ زمانی نمی‌تواند خود را از آثار این مردان بزرگ، بی‌نیاز بپندارد. فقه اسلامی و همچنان فقه مذهب حنفی، مرهون آثار قاسم بن سلَّام هروی، امام سرخسی، امام مرغینانی و دیگران در قدیم، و مرهون آثار ملا علی قاری و دیگران در قرون بعدی بوده است.

خراسان بزرگ در حوزۀ تفسیر جایگاه اندکی ندارد و مفسران بزرگی از این دیار سر برآورده‌اند که افتخار جهان اسلام شمرده می‌شوند.

سرزمین خراسان اسلامی در حوزۀ اندیشه و معرفت، جایگاه بلندی دارد و این افکار عرفانی، شخصیت‌های بزرگی مثل شیخ الاسلام انصاری، حکیم سنایی غزنوی، مولانا جلال الدین محمد بلخی، عطار نیشاپوری و دیگران است، که ادبیات فارسی را غنامندی سترگ بخشیده است.

اگر افکار این بزرگ‌مردان نمی‌بود، ادبیات غنامند فارسی امروز در غلاف همان زد و خوردهای خانوادگی ایران و توران و افتخار به آباء و اجداد، عقیم می‌ماند و زمینۀ باروری آن کم‌تر میسر می‌شد. همین افکار سترگ عرفای بزرگ ما بود، که ادبیات فارسی با آن بالندگی یافت و این زبان شیرین و دل‌نشین، توانست بر کرسی جایگاه دومین زبان جهان اسلام، تکیه زند.

آری! اگر افکار سترگ عرفانی و بُن‌مایه‌های دینی و معرفتی برگرفته از آیین مقدس اسلام را از ادبیات فارسی برداریم و بیرون کشیم، در بساط این زبان بزرگ و تمدن ساز، کم‌تر چیزی ارزشمندی باقی می‌ماند و به انتزاعی از ارزش‌های سترگ روبه‌رو می‌شود.

کسانی که می‌خواهند، زبان فارسی را در تضاد با افتخارات اسلامی و به‌ویژه افتخارات معرفتی و معنوی خراسان بعد از اسلام در تضاد قرار دهند، سخت در اشتباه هستند و این عمل شان، «آب در هاون کوبیدن» است و نتیجۀ مثمری نخواهد داشت.

ما سخت نیاز داریم، به تمدن و فرهنگ پربار و غنامند خراسان بعد از اسلام ببالیم، و برای شکوفایی و بازیافت مجد و عظمت دیرینۀ آن کمر همت بر بندیم.

با چنین انتباهی، ما باید هم در برابر کسانی که می‌خواهند به دلایل گرایش‌های قومی و زبانی و گروهی، با زبان فارسی و تمدن خراسان اسلامی بستیزند، بایستیم و به آنان بفهمانیم، که این زبان و تمدن، درخت کهنی است که هیچ گاهی با بادهای سیاه قوم‌گرایی و برتری جویی‌های قومی- زبانی، خم نمی‌خورد؛ و برای شان اعلام بداریم که تضاد با زبان فارسی در حقیقت، تضاد با تمدن و معرفت بزرگ اسلامی است؛ چه این زبان شیرین و معنویت‌محور، دومین زبان جهان اسلام است.

اما از آن سوی دیگر، ما رسالت داریم، نگذاریم مغرضان دین‌ستیز، با هواداری از آیین پوسیدۀ زردشتی، تحت نام دفاع از زبان فارسی و تمدن خراسان، به جنگ با ارزش‌های دینی و عقاید مقدس اسلامی مان بپردازند. لذا باید به آنان بفهمانیم که خراسان اسلامی و زبان فارسی، تمدن و معنویتی از اسلام عزیز یافته که دیگر نیازی ندارد برای غنامندی خویش، به آیینی دیگر رجوع کند و یا به قهقرای زردشت‌محوری برگردد!

ما به تمدن بزرگ خراسان اسلامی، افتخار می‌کنیم، ولی زبان فارسی و تمدن این سرزمین باستانی و کهن را، نیازمند بازگشت به ثنویت «اهورامزدایی- اهریمنی» نمی‌دانیم و نمی‌شماریم.

ما داشته‌های کهن سرود «آتشکدۀ کرکوی» و ترانه‌های کودکان بلخ را، بخشی از تاریخ چندین هزار سالۀ این سرزمین می‌شماریم و آنها را در تاریخ ادبیات مان حفظ می‌کنیم، اما خوب می‌دانیم که این‌ها جز یادآوری از تاریخ گذشته، چیزی از معنویت را برای ما به ارمغان آورده نمی‌توانند.

سرود آتشکدۀ کرکوی، و ترانۀ کودکان بلخ و یا سرودۀ بهرام گور، در برابر الهی نامه‌های پیر هرات شیخ الاسلام انصاری، و در برابر مثنوی‌های سنایی بزرگ و امثال این‌ها، نمی‌توانند ارزشمند تلقی شوند.

فرهنگ و تمدن ما اگر تعالی یافته، از برکت اندیشه‌هایی بوده که از اسلام عزیز مایه گرفته است؛ و اگر آثاری ارزشمند به این زبان و تمدن ایجاد شده، توسط کسانی پدید آمده که با روح اسلام و معنویت‌محوری اسلامی، به سرایش شعر پرداختند و به ایجاد نثر اقدام نمودند.

پس ما می‌گوییم که افتخار ما به تمدن خراسان اسلامی است که از اسلام عزیز سرچشمه گرفته؛ نه به مفاهیم فرسودۀ آیین زردشتی که اکنون فصل و بابی در کتاب زندگی معاصر ما ندارد.

ما همان گونه که برای شکوفایی تمدن سترگ زبان فارسی با بن‌مایۀ اندیشه‌های اسلامی، می‌کوشیم و در برابر مخالفان آن مبارزه می‌کنیم، برای زدودن اندیشه‌های فرسودۀ «اهورامزادایی- اهریمنیِ» هواداران آیین زردشتی، نیز قلم خواهیم زد و به مبارزه قد علم خواهیم کرد.

تمدن سترگ اسلامی با زبان و ادبیات معنویت‌محور فارسی، همیشه شکوفا خواهند ماند؛ نه در برابر تخریب‌های قوم‌گرایی جاهلی کمر خم خواهد کرد و نه برای افکار پوسیدۀ اهورامزدایی- اهریمنی، سر فرود خواهد آورد.

ارسال یک پاسخ