تماس: [email protected]
سخن از شام عاشورا…/ کیهان ژولیده انارکی(عضو ارشد بنیاد جهانی سبزمنش)
سخن از مشک آبست و ابوالفضل رشید اما
سخن از شام عاشورا و صبح محشرست اما
گمانم روز دامادی قاسم بی سرست اما
سخن ازعشق بازیها و مجنون گشتن یوسف
شهادت نامه عشاق وعشق داورست اما
سخن از آتش و خیمه سخن از خواهر وزینب
حضور حضرت معبود و فیض اکبرست اما
سخن از مشک آبست و ابوالفضل رشید اما
کنار علقمه دستی که بر روی سرست اما
سخن از شمر ملعون و یزید غافل از خالق
که دستان او خنجر بروی جنجرست اما
سخن از نینوا بود و سخن از کربلا وقتی
بروی دست مادرها چه رعنا پیکرست اما
سخن از سیلی محکم به رخسار گلی زیبا
و یا تیزی تیر غم به نای اصغرست اما
سخن از داغ سجاد وتن بیمار و لرزانش
و آن خار مغیلانی که بر چشم ترست اما
سخن از درد (ژولیده) و صبح محشری دیگر
و آن شام غریبانی که آسیمه سرست اما
کیهان ژولیده انارکی(عضو ارشد بنیاد جهانی سبزمنش)