تماس: [email protected]
شاید که دیده لب را شط شراب گشته
این گونه بوده آخر خانه خراب گشته
جانش به لب رسیده مجنون دلشکسته
بن بست عشق لیلا سوی سراب گشته
آن پیچ وتاب زلفش دلخون نموده اورا
وقتی ز ناز معشوق درپیچ وتاب گشته
عمرش بسر رسید و جانش به کف نهاده
شاید که جان عاشق عین حباب گشته
دیدی دلم اسیر و چشمم براه مانده
اما سکوت مبهم مارا جواب گشته
یارا تو برقع بردار از چهره ی ملیحت
حیف ست روی خوبی زیر نقاب گشته
ژولیده ای برادر کم خور فریب عشقش
برق لبان معشوق همچون لعاب گشته
#_کیهان_ژولیده_انارکی