تماس: [email protected]
شاهنامه امین، نظیره شاهنامه فردوسی / مهدی اللهیاری
شاهنامه فردوسی بسان باغ سرسبزی ست که انواع درختان و گلهای رنگارنگ را در خود جای داده...
شاهنامه فردوسی بسان باغ سرسبزی ست که انواع درختان و گلهای رنگارنگ را در خود جای داده، با شکیبایی پرورانده و روزگاران را درنوردیده است، با اینهمه، باغ نیازمند نگهداری و مراقبت میباشد، برای پاسبانی از باغ هویت ملی میباید تدابیری اندیشیده میشد، خوشبختانه این مهم بهنگام و به همت والای سید حسن امین به انجام رسیده است.
اثری گرانسنگ مشتمل بر سی هزار (۳۰۰۰۰) بیت که با عنوان شاهنامه امین، دانشنامه منظوم ایران در هفت مجلد پژوهشی، نگارش و سرایش شده است، شاهکاری در ادبیات فارسی است که بر پیش و پسِ کاخ نظم رده برکشیده تا او را چونان دایهای دلسوز از بدِ روزگار در امان بدارد.
شاهنامه امین در حقیقت اعتبار نامهای ست برای نسب نامه فارسی زبانان، اثری فاخر که ویرانههای باستان را غربالگری و غبارروبی نموده و به آنها جانی دوباره بخشیده است، گزارش جامع تاریخ کهن ایران از روزگار اساتیر تا به امروز را با همان سبک و سیاق شاهنامه فردوسی میتوان از خامه امین شنید.
امین در دانشنامه منظوم ایران ضمن یادکرد بزرگان، به ویژگیهای برتر هریک نیز اشاره نموده و در حقیقت تلاش نموده است تا اینگونه افزون بر ارج نهادن به مقام بزرگان جملگی ایشان را جاودانگی بخشد (۴۹۵- یکصد تن از فیلسوفان، منجمان و ریاضی دانان ایرانی) .ناگفته پیداست امین با هوشیاری و درایت دریافته است که برای ایجاد ماندگاری بایستی سراینده احساسات خود را در یکایک شخصیتهای مورد نظر دمیده، با آنها گفتگو نموده و ویژگیهای برجسته ایشان را در کلام خویش بگنجاند.
امین همچنین بخش وسیعی را (بیش از یکصد صفحه) به بررسی حق و حقوق بانوان اختصاص داده که در ادامه با مهارتی خاص و زبانی گرم بانوان نامآور ایرانی در طول تاریخ را شناسایی میکند.
کسانی که با متن شاهنامه مانوس هستند، بخوبی میدانند شاهنامه فردوسی پلی است که «گذشته را به آینده پیوند می دهد» در این راستا شاهنامه امین توانسته است گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند دهد، امین در اثر گرانسنگ خود تصویری از عشق به میهن را ترسیم کرده که موجب درخشندگی روان عاشقان به میهن شده، مهمتر اینکه در بخش جهانبینی و خداشناسی، کلیه موانعی که سد راه شناخت شاهنامه فردوسی و فضای فکری حاکم بر آن میشوند را در هم فرو ریخته تا در ادامه خواننده را با بیتهای برافزوده و الحاقی آشنا سازد.
خواننده دانشنامه منظوم به روشنی درمیابد که سید حسن امین بطور کلی از غرور و خودپسندی به دور مانده است، چنانکه با تواضع و فروتنی اعلام میدارد صرفا دنبالهرو راه فردوسی است، نه برتر از وی، نه حتا برابر با وی:
نه این بنده فردوسی توسی ام
که او را سزاوار پا بوسی ام
امین ضمن برخورداری از هوش بسیار بالا، بگونهای حیرتآور از طبع روان، گشاده زبانی و سخن گفتن پهلوانی نیز بهره دارد، بطوریکه قادر میباشد شمار بیتهای دانشنامه اش را تا میزان دلخواه افزایش دهد، لیکن نگارنده گمان میبرم وی با مانعی روبروست «ارادت به مقام والای فردوسی»
فردوسی پس از بررسی و مطالعه منابع کتبی و شفاهی آندسته از حوادث و رویدادهایی که نمایانگر رشادت، شجاعت و شرافت ایرانیان هستند را برگزیده، احساسات خویش را در آنها دمیده، با روح ملی درآمیخته تا شور ملی ایرانیان را برانگیزاند، در لابلای بیتهای شاهنامه امین نیز حس نیکخواهی، عشق به میهن همچنین احساس مسئولیت نسبت به نسل کنونی و آینده (که ریشه در احساسات سرایندهاش دارند) موج میزند
دلیل عدم ماندگاری بسیاری از منابع (از جمله شاهنامه ابومنصوری) آنست که همه آنها حاوی مشتی حوادث پریشان و رخدادهای بینظم و ترتیب بودهاند (همچون آثار بیشمار دیگر که صرفا زینتبخش قفسه کتابخانه گردیده و بکار عموم نمیآیند) لیکن شاهنامه فردوسی افزون بر آنکه در زمان جاریست، برانگیزاننده شور ملی بوده و مهمتر اینکه همه ساکنان این مرزوبوم را بدون برتری دادن به گرایشات قومی قبیلهای ایرانی میشمارد، شگفت آنکه یکایک ایشان نیز شاهنامه فردوسی را متعلق به نیاکان خود میدانند
در دانشنامه امین نیز نه قبایل ساکن در این مرزوبوم بر یکدیگر برتری دارند، نه دین و مذهب مایه برتری ست، نه زبان و فرهنگ و ،،، آنچه مدنظر سراینده قرار گرفته صرفا ملیت واحد ایرانی ست، رویکرد یکسان امین در دانشنامه منظوم همچنین فردوسی در شاهنامه، بیانگر این موضوع است که هردوی آنها رسالت واحدی را به دوش میکشند.
اگرچه عدهای بر این پندار پای میفشارند که «فردوسی شاهنامه را صرفا از روی شاهنامه ابومنصوری سروده است» لیکن دلایل متعددی برای رد این ادعا در دسترس میباشد، از جمله اینکه در هیچ منبعی از رستم و پهلوانیهای وی خبری نیست، داستان سهراب و به ویژه کین خواهی وی از پدر در هیچ منبعی ذکر نشده است، فردوسی پیشینه داستانهای ذکر شده در متن را شش هزار سال عنوان میدارد «ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺮ اﻭ ﺳﺎﻟﯿﺎﻥ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ/ﮔﺮ ﺍﯾﺪﻭﻧﮏ ﭘﺮﺳﺶ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎﺭ» حال آنکه هنگام سرایش شاهنامه از روزگار پادشاهی یزدگرد و یورش اعراب چهارصد سال بیشتر نگذشته بود و ،،،
از سوی دیگر ادعای امانتداری فردوسی بیش از آنکه به جایگاه واقعی وی بیافزاید، از ارج و مقام والای وی کاسته، جایگاه سراینده را تا حد یک دستگاه کپی پایین میآورد، فردوسی نه تنها منابع متعدد کتبی و شفاهی در اختیار داشته (و پس از جمعبندی، بخشی را کنار زده و بخش دیگری را افزوده) که وقایع و رخدادهای مهم روزگار خویش را نیز آنگونه که مناسب دانسته در متن گنجانده است، امین نیز پس از مطالعه، تحقیق، ژرفنگری، مشاهده و جمعبندی، گزارشی جامع و کامل از وقایع تاریخی و رویدادهای کنونی پیرامون خویش ارائه داده است
شاهنامه فردوسی از یک سو (بعنوان یکی از مهمت
رین منابع مستند و قابل اعتماد که نمیتوان نسبت به آن بی توجه ماند) و منابع معتبر ایرانی از دیگر سو (تاریخ بیهقی، تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، مروج الذهب، ابن هشام، ابن اثیر، ابن خلدون، آثارالباقیه، نظامی عروضی، جهانگشای جوینی، اوستا نخستین سرودههای ایرانیان جلیل دوستخواه و ،،،) نظریه کوچ را پشتیبانی نمیکنند
فردوسی نه تنها پدیده کوچ اقوام آریایی را از بیخ و بن مردود میشمارد که مدعی میگردد آفرینش نخستین انسان در همین خاک (ایران) تحقق یافته است
ﭼﻮ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﻣﺮ ﺟﺎﻧﻮﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﮐﺮﺩ
ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﮐﯿﻮﻣﺮﺙ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﮐﺮﺩ
سپس به گزارش کیفیت زندگی مردمان از مرحله بدوی و غارنشینی نیز پوشش از برگ درخت تا شکل گیری جوامع ابتدایی، همچنین کشف آتش و آهن و معادن، پیدایش علوم و فنون و صنایع، مهار کردن آبها، اهلی نمودن حیوانات، ساخت خانه و ،،، میپردازد
سید حسن امین که در جایگاه ایران شناسی دانشمند و فرهمند همچنین عدالت پیشهای دادگستر و واقعبین پس از ژرفنگری و گزینش مطالب در راستای ارائه گزارشی جامع از تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران، ضمن پرهیز از هرگونه تعصب و غرضورزی کوشیده است تا واقعیت را به خواننده انتقال دهد، در جلد سوم (از مجموعه شش جلدی) صفحه ۵۸ چنین گوید «انسان ایرانی پس از پیدایی، از حالت توحش و بربریت، اندک اندک به تمدن، تدبیر، تنویر، تهذیب و وضع و رعایت قوانین و آداب رسیده است»
امین بجز دانشنامه منظوم ایران آثار ارزشمند دیگری نیز به بازار عرضه نمودهاند که شایسته قدردانی است، از جمله این آثار کتابی ست تحت عنوان «فردوسی و شاهنامه» که حاوی مطالبی حایز اهمیت در رابطه با اهمیت شاهنامه، مکتب فردوسی، متافیزیک در شاهنامه و ،،، میباشد، بخش نهم این کتاب شامل بیتهای برگزیده از متن شاهنامه فردوسی که محتوای پند و اندرز هستند میگردد، امین در پایان این بخش اشاره میکند «ابیات متن توسط یک تن از دانشمندان زرتشتی تحریر شد»
نگارنده در پی مرور ابیات مذکور با انبوهی از غلطهای املایی/چاپی همچنین معدودی ریخت نادرست واژه/بیت روبرو شد که لازم دانستم موضوع را نه در قالب انتقاد که صرفا بعنوان پیشنهاد بازگو نمایم (فردوسی و شاهنامه ص ۲۸۹)
کسی کش بود مایه و سنگ آن
دهد؟ کان را به فرهنگیان
به دانش روان را توانگر کنید
خرد را بدین بر سر افسر کنید
که ریخت درست بگونه زیر میباشد
ﮐﺴﯽ ﮐﺶ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯾﻪ ﺳﻨﮕﯿﺎﻥ
ﺩﻫﺪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯿﺎﻥ
ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻮﺍﻧﮕﺮ ﮐﻨﯿﺪ
ﺧﺮﺩ ﺭﺍ ﺯ ﺗﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻓﺴﺮ ﮐﻨﯿﺪ
یا در ص ۳۰۷
ز لطف آن گزیند که کوتاهتر
به خط آن نماید که دلخواه تر
لطف با ساختار بیت همخوانی ندارد، ریخت درست بگونه زیر میباشد
ﺯ ﻟﻔﻆ ﺁﻥ ﮔﺰﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ
به خط ﺁﻥ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺗﺮ
پرواضح است اینگونه خطاها نه تنها کاستی محسوب نمیشوند که خدشهای نیز بر ارج و اعتبار نویسنده وارد نمیتواند کرد، با این حال شایسته است در صورت تجدید چاپ با دقت بیشتری بازبینی گردد.
تلاش صادقانه سید حسن امین قابل ستایش و قدردانی است، ضمن ارج نهادن به مقام والای ایشان نوشتار را با جمله زیر به پایان میبرم: فردوسی بزرگ در شاهنامه تخم سخن را کاشته و امین در دانشنامه منظوم خود آنرا را آبیاری نموده است بنابراین بجاست ایشان را «فردوسی زمان» بخوانیم.
یزدان نگهدار تان باد
مهدی اللهیاری ۲۵ / ۰۲ / ۱۴۰۲