تماس: [email protected]
عطر نفس ها(دومین مجموعه ی شعر بانو عاقله قریشی، عضو شورای مؤسسان بنیاد جهانی سبزمنش) تن پوش چاپ به تن کرد
عطر نفس ها (دومین مجموعه ی شعر بانو عاقله قریشی، عضو شورای مؤسسان بنیاد جهانی سبزمنش) تن پوش چاپ به تن کرد.
عطر نفس ها (دومین مجموعه ی شعر بانو عاقله قریشی، عضو شورای مؤسسان بنیاد جهانی سبزمنش) تن پوش چاپ به تن کرد.
دومین مجموعه ی شعری بانو عاقله قریشی(عضو شورای مؤسسان بنیاد جهانی سخن گستران سبزمنش) زیر عنوان(عطر نفس ها) در شهر ملبورن استرالیا حله ی مبارک چاپ به تن کرد.
به گزارش سبزمنش، گزینه شعری عطر نفس ها در 229 صفحه که در برگیرنده ای 123 شعر سپید و 73 کوتاهه میباشد از سوی محمد سلیم نیایش ویراستاری شده و برگآرایی آن را مریم سپهر(شاعر و عضو اجرایی بنیاد جهانی سبزمنش) انجام داده است.
بانو قریشی اولین زن افغانستانی در استرالیا بخصوص در شهر ملبورن است که نخستین مجموعه اشعارش در کابل بنام “سنگها گل میکنند”به چاپ رسیده است. او در قالب های مختلف شعری: (نیمایی، سپید، کوتاهه، سه گانی و…) سروده دارد و داستان نیز مینویسد.
بیش از چهارده سال است زبان فارسی را در کشور آسترالیا به نسل جوان تدریس می کند، از سال 2016 بدینسو معاون انجمن فرهنگی افغانستانی های ویکتوریا در شهر ملبورن است که از آن طریق برنامه های نشست فرهنگی، شب شعر و موسیقی را برگذار می کند.
سراینده این گزینه شعری عاقله قریشی می نویسد:
”من شاعر نیستم اما، در شعر نوشی شهرهام و همیشه همپیالهای بزم شاعران بودهام و از نگاه واژهگان شعر تراشیدهام و در میان بند بند سپید ها و کوتاهه ها غواصی کردهام و در آغوش احساس و عواطفام کودتا برپا نمودهام.
من خودم را بینفس ترین گنجشک جنگل میدیدم ولی باران را دانه دانه از دستان آسمان آبی، نفس کشیدهام … و برای تنهایی ها خودم آشیانهای در آغوش چنار ساختهام و دورترین ستارهها را پرسه زدهام .
هرچند رفتن، رسیدن نیست ولی خواستن توانستن است. و من اعتمادم را ذره ذره سنجیدهام و قشنگ ترین کلمات را از نوک انگشتان اعتمادم نقاشی کردهام. و مبتهجم که بازوان احساسام؛ کمکام کرد تا پرواز را بیاموزم.
همچنان خالق هستی مرا به هدفام نایل ساخت و توانستم مجموعه شعری ”عطر نفسها“ را بر غنامندی ادب پارسی بیافزایم…
خدای مهربانم را شاکرم که مرا گام به گام به هدف خواستنیام؛ رسانید. و دومین مجموعه شعریام را به چاپ برسانم“
نمونه های شعر این گزینه:
در هیاهوی عطر نفسها
خیزش نور را
در سکانس سکوت تو میبینم
ایستادهام کنار اسکلهای
که انداماش ترک خورده
از موج های سرگردان!
عصای دستاناش
گره خورده به قایقران عاشق
که ماهی های شعراش را به دریا میسپارد
و من عاشقتر از آن
در دام عشق تو …
ما دچار شادی امواج شدیم
صخره ها بر قایق نیمه جان ما
شلیک کردند
چه بی رحمانه!
هوای غصه بر تن ما بارید
مثل طعمه بلعیدن ما را
ای دریای بی مهر
تاثیر هوای دلگیر نفس هایت را
با خشم طوفان نشان دادی
باران از چشمان ما می بارد
بر دل ما رعد و برق زدی
آخر!
صبر شیشه هم حد دارد
نمونه های از شعر کوتاهه:
1- در میان این همه چشم انتظاری هایم
وقتی نگاهت را
از من گرفتی
در خودم
پناهنده شدم
2- کاش، میشد!
بغض گلو را
مثل دکمه های پیراهن باز کرد
تا طعم آزادی را
از لبان بانوان نوشت!
3- جای انگشت که پشت پنجره مانده
از دلتنگی ست
که انتظار آمدنت را میکشیدم
4- چه حس زیباست
در نبض ثانیه های زندگی
یک خواب شیرین
کنار آشیانه دستان گرم معشوق …