تماس: [email protected]
غزل/ حامد عسکری(ایران)
به قفس سوخته گیریم که پر هم بدهند
ببرند از وسط باغ گذر هم بدهند
حاصل این همه سال انس گرفتن به قفس
تلخ کامیست اگر شهد و شکر هم بدهند
همهی غصه ی یعقوب از این بود که کاش
بادها عطر که دادند خبر هم بدهند
ما که هی زخم زبان از کس و ناکس خوردیم
چه تفاوت که به ما زخم تبر هم بدهند
قوت ما لقمهی نانیست که خشک است و زمخت
بنویسید به ما خون جگر هم بدهند
دوست که دل خوشیام بود فقط خنجر زد
دشمنان را بسپارید که مرهم بدهند
خستهام مثل یتیمی که از او فرفرهای
بستانند و به او فحش پدر هم بدهند
حامد عسکری
ایران