تماس: [email protected]
نفسم هستی و بی تو نفسی نیست مرا
ای همه هستی من جزتوکسی نیست مرا
زلف پُرچین تو چون سلسله درگیرم کرد
جز نفسهای تو، بانگ جرسی نیست مرا
دامن از دست نکش، فصلِ نگاه آمده است
ای کریمانه ترین! ملتمسی نیست مرا
خالقان دو جهان ، سکه به نام تو زدند
به طواف آمده ام دادرسی نیست مرا
دلنوازانه ترین مطلع هر شور ِ غزل
بی حضورت به غزل دسترسی نیست مرا
دلم از بام به بوم آمده، جَلدت شده ام
جز همین سینه ی امنت قفسی نیست مرا
من که غیر ازتو وعشق تو ندارم دلخواه
غیر ازاین در دلم ای جان هوسی نیست مرا
غزل از عشق، درآغوش تو آرام گرفت
غیر چشمان تو فریاد رسی نیست مرا
دل نسرین به هوای نفست محتاج است
به همین هُرم نفس هات کسی نیست مرا
#نسرین_حسینی
1399/2/9