تماس: [email protected]
قسم به حسرت چشمت/ شهلا نوروزی، عضو سبزمنش
قسم به حسرت چشمت، دلم گرفتارست
از این تپیدن بیخود، تکیده بیمارست
جدا شدن و بریدن قرار ما که نبود
یقین که دست فریب زمانه در کار است
فغان بلبل عاشق چرا نمی آید
کنار هر گل عاشق یقین دو صد خار است
برای چیدن خنده همیشه فصل دروست
اگر چه بین من و تو گلایه بسیار است
نگو به ورطه ی دیوانگی قدم نگذار
که رسم عاشقی ما به شرط آزار است
به داد دل نرسیدی و طفلکی پژمرد
چرا که در نرسیدن همیشه تکرارست
بیا که طاقت شعرم به لب رسیده و دل
بهانه کرده غزل را دوباره بیمارست
#شهلا_نوروزی