بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

لهیب سینه/ علاءالدین مهاجرزاد

شده ام اسیر دامی که کسی خبر ندارد

به دلم چو لاله داغ است که کسی دیگر ندارد

 

نگه ام گریزد هردم، پی حسرت دل خویش

ز هراس و نا امیدی، نگهی به در ندارد

 

نه رهی نه رهنمایی، نه رفیق و رهگشایی

به گمان اغلب این جا، ره و رهگذر ندارد

 

چه بهار بی بقایی، چه خزان دیر پایی

ز ترانه و ترنم، هوسی به سر ندارد

 

همه روزهای روشن، چو شب سیاه و تار اند

به کجا روم از این جا که شب اش سحر ندارد

 

ز دلم کنم حکایت، به کجا کنم شکایت؟!

که لهیب سینه ی من شرر و اثر ندارد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.