تماس: [email protected]
مار آستین/ مریم جلالوند
روی پیشانی خود از غصه چین انداختم
بس که بیخود روی این دل را زمین انداختم
صحبت از هر چه که شد در راه توجیه خودم
مثل مفتی های کافر بحث دین انداختم
بارها دل را به جرم مصلحت اندیشی اش
چون امیری خسته در حمام فین انداختم
کارم از اینجا گره خورد و نمی دانم چرا
کار دل را دست عقلی نکته بین انداختم
من تو را از دست دادم لحظه ای که عقل را
مثل ماری در میان آستین انداختم
بین عقل و دل، همیشه دل خدایی می کند
حیف، بر روی زبان بر عکس این انداختم
تا تو را از دست دادم، بس که بیخود روی دل_
را برای با تو بودن بر زمین انداختم
#مریم_جلالوند