تماس: [email protected]
ما امروز نسل کشت هستیم؛ نسل فردا نسل حاصلگیر/ وحیدالله پویا
انسان با «خرد» و «تفکر» خود از نارساییها و معیارهای غیراخلاقی جدا میشود
انسانها در طول حیات زندگی بشری خویش در ساخت اجتماعی جامعهی انسانی نقش مفرط داشتهاند این ساخت اجتماعی انسانهای جدید را تقدیم جامعه کرده است. چنان که: « جوامع بشری همیشه در فرایند ساختیابی هستند. این جوامع لحظه به لحظه با همان سنگبناهای که آنرا تشکیل میدهد، انسانهای بهمثل من و شما از نو برساخته میشود» (جامعهشناسی گدنز). رهیافت رفتارگرایانه در میان کنشگران اجتماعی بر همین اصل استوار است که رفتارهای سیاسی و فرهنگی در تعیین و تعریف موقعیت افراد در جامعه نقش داشته اند، اینکه افراد چگونه در یک جامعه رفتار مینماید بستهگی به سیاستها و رفتارهای فرهنگی یک جامعهی انسانی داشته است. جامعه چه کسی را و چگونه در ارزشهای فرهنگی شامل مینماید و تولید ارزشی یک جامعه برمبنای کدام مفروضات اثر میگذارد و خاستگاه بنیادین این مفروضات را چه معیارهای تعیین مینماید. سیاستها و آنچه را ما کشت مینمایم و نسل آینده از آن حاصل میگیرد، بستگی دارد.
اهمیت فرهنگ!
اگرچند ما امروز شاهد پیچیدگی و گستردهگی حوزههای گونهگون جوامع بشری بودهایم. این پیچیدگیها دستخوش کار و فعالیتهای بشر بوده است که هر یک دانشمندان در بهوجود آوردن فرهنگ در حوزههای گونهگون بشری نقش اساسی داشته اند، افاضل و انسانهای که در عصر بهخصوص خویش زیست مینموده است این فرهنگها را به میان آورده و نسلهای آینده به بسط آن پرداخته است. برای مثال، میتوانیم از گونهگونی فرهنگها از قبیل: فرهنگ سیاسی، فرهنگ اجتماعی، فرهنگ تجاری و… یاد نمایم.
تعریف فرهنگ!
چنانچه که قبلآ یاد آوری نمودم، از فرهنگ در حوزههای مختلف تعاریف گونهگون شده است، فرهنگ به معنی عام آن عبارت از: دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اۤداب و رسوم اجتماعی و عادات افراد در یک گروه و یا در یک جامعه میشود (ادوارد بارنت تایلور ۱۹۱۷-۱۸۳۲).
اصولآ مشخصههان فرهنگ راه و روش اجتماع به خصوص انسانها است. انسان در جامعهای که زندگی مینماید متاثر از فرهنگ بهخصوص خویش بوده است. شریک شدن در رفتارهای فرهنگی از بدو پیدایش فرد آغاز میشود و آهسته آهسته مناسبات فرهنگی اجتماع بهخصوص جایگاه فرد را مشخص مینماید. ثانیآ فرهنگ «شیوهی زیست انسانی» است اینکه رفتارهای مان در مناسبات فرهنگی چگونه است و چه بازدهی را برای نسل حاضر به جاه میگذارد این نشانهی فرهنگی ما است که متاثر از نمادهای فرهنگی داشته است.
در هر جوامع گونهگونی فرهنگی وجود دارد، این تنوع فرهنگی است که ارزشها و باورهای ما را متمایز میسازد، اطلاع از ارزشها و باورهای دیگران ما و جامعه را کمک میکند تا در تولید ارزشها سهم فعالانه داشته باشیم و به «خود- روشنگری» برسیم. به هراندازه فرد ویا جامعه به خود- روشنگری رسد به همان اندازه فرد و جامعه میتواند بروندادهای مثمر را بیرون آورد. بنابراین «روندادها»ی نظام فرهنگی یک جامعه بستهگی به ارزشها، باور، کنش و واکنش فرهنگی جامعه دارد؛ چنانچه قبلآ از تنوع و گونهگونی فرهنگی جامعه تذکر نمودم، پذیرفتن عقاید دیگران و همانند شدن با دیگران، با انتخاب عقلایی و هنجارهای اجتماعی بر گروه همگان تآثیر میپذیرد.
نتیجه گیری!
انسان با «خرد» و «تفکر» خود از نارساییها و معیارهای غیراخلاقی جدا میشود. انسان در جامعه تولد میشود و در همان جامعه ارزش تولید مینماید. یک جامعهی ایدهآل افراد ایدهآل را به جامعه تولید مینماید، منظور مان از ایدهآل همان گرایشهای طبیعی آدمی است. که در ارگانیسم اجتماع بهخصوص به ارث برده میشود تا انسان اندیشمند را تولید جامعه نماید.
هر انسان در اجتماع که زیست مینماید تکلیف را به عهده دارد. با خرد و تفکر خویش میتوانیم تا از درستی و نادرستی رفتارهای خود آگاهی پیدا نمایم، با این نگاه ساختار بنمایهگی کشت امروز و حاصل فردا را فرمولبندی نمایم، انسان تکلیفمدار و آرمانی را از رویکرد «نتیجهگرایی» آن جامعه میتوان شناخت، پیش داوریهای مان به اساس عمل که انجام میدهیم به جامعه ترزیق میکنیم؛ بنآ این آزمایشات، محک کشت امروز و حاصل فردا میشود. آنچه را کشت نمایم همان را فردا حاصل مینمایم. بگذارید با مثال واضح نمایم. بیماری مزمن جهانی کرونا جهان را فرا گرفت آیا ما با بودن چنین بیماری «خوشمرگی» کردیم ویا راه حلهای دوری جستن از بیماری را پیدا نمودیم پرواضح است که ما مرگ خویش را با دستان خویش استقبال ننمودیم؛ اگر چنین میکردیم این احمقانه بود. پس در برابر بیماری مزمن کرونا تدافعات را از پیش در نظر گرفتیم و این باعث سلامت و زنده بودن ما در زندگی شد و زنده بودن و زندگی را دوباره تجربه نمودیم. این تدافعات کشت امروز و حاصل فردا شد. زندگی در یک اجتماع زندگی جمعی است. کنشهای مان فردی است و این کنش فردی است که ما را به جمع پیوند میدهد چون در یک جامعهی انسانی زندگی جمعی یک امر ناگسستنی است. اعمال که انجام میدهیم چرایی و چیستی آنرا بدانیم و با تفکر انتقادی خویش اصل را از فرع و فرع را از اصل جدا نمایم و آنچه را کشت مینمایم به تولید منفی آن در آینده آگاهی مطلق داشته باشیم و نسل آیندهگان مان از کشت و تولید امروز مان بهرهی مثمر ببرند.
نویسنده: وحیدالله پویا
منابع:
- جامعه شناسی گدنز
- تاثیر انسان بر فرهنگ و طبیعت
- روانشناسی مدیریت
- الفبای فلسفه