بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

معرفی شاعران معاصر/ سید عبیدالله جبین ”حازم“

سید عبیدالله”جبین”حازم فرزند سید عبدالله حازم مشهور به “داملا نایب جان”، سال 1322 خورشیدی، در دهکده‌‌ی ایشان‌های مظفری، شهرستان تشکان استان بدخشان به‌دنیا آمده و اکنون در کشور آلمان زندگی دارد.

سید عبیدالله”جبین”حازم فرزند سید عبدالله حازم مشهور به “داملا نایب جان”، سال 1322 خورشیدی، در دهکده‌‌ی ایشان‌های مظفری، شهرستان تشکان استان بدخشان به‌دنیا آمده و اکنون در کشور آلمان زندگی دارد.

پدرش مرد روشن ضمیر، شاعر، خطاط، عالم توانا؛ شارع شریعت و پیر طریقت بود که قبل از زمینی شدن او به ابدیت پیوسته و آرام‌گاهش، هنوز در جوار آدینه مسجد شهر کهنه‌ی رستاق زیارت‌گاه خاص و عام است.

جبین دوران کودکی را در خانواده‌ی مادرش میرسلطان و میرجهاندار شاه که از میرهای سرشناس بدخشان بودند، سپری نمود. در هفت ساله‌گی شامل یگانه مکتب روستایی که به اثر سعی‌و‌تلاش خسته‌گی‌ناپذیر شخصیت عالم و عارف؛ قاضی عبدالحی درایمی تاسیس شده بود، گردید.

دوره‌ی ابتدائیه را در مکتب جرشابابا کشم، متوسطه را در مکتب ابن سینای کابل و دوره لیسه را در دارالمعلمین اساسی کابل به پایان رسانید. ایشان از سال 1347 تا 1361 خورشیدی، در مربوطات وزارت معارف افغانستان و از سال 1361 تا 1364 خورشیدی، در ریاست کلتوری شهرداری کابل و هم‌چنان در مرکز تحقیقات ریاضی فلسفی و وزارت اقتصاد نیز ایفای وظیفه کرده‌است.

موصوف بنابر استعداد، عشق و علاقه‌ی که به شعر، ادب، و عرفان داشت از سن چهارده ساله‌گی به سرودن شعر پرداخت و در همه قالب‌های شعری طبع آزمایی کرده است.

بدبختانه بخش بزرگی از سروده‌های موصوف در جنگ‌های دهۀ هفتاد خورشیدی از بین رفته‌است.

تا کنون، از او یک کتاب شعر بنام “مکتب رزم”که بخشی از سروده‌هایش در آن گنجانیده شده و یک کتاب پژوهشی بنام”چراغ روشن ملک خراسان”به چاپ رسیده و آثار دیگری نیز آماده چاپ دارد.

مادر

در ضمیر نقش خلقت نام زیبا مادر است

واژه ی بالا بلند عرش معنا مادر است

مظهر مهر و عطوفت، جوهر عشق وحیا

چلچراغ روشن کاخ تمنا مادر است

باغ هستی میوه ی شیرین تر از حوا ندید

در خمارستان آدم جام صهبا مادر است

بی بدیل است در محبت در صداقت در یقین

مشعل راه حقیقت چشم بینا مادر است

در تسلسل خانه ی تمدید اسرار حیات

جلوه ی طاووس حیرت ید بیضا مادر است

محور آزاده گی ومصدر لطف و کرم

آنکه با مژگان کشد خار از کف پا مادر است

سرمه کن خاک درش در چشم خونبارت”جبین“

در تجلی گاه عزت، بال عنقا مادر است

صدا بکش!

ای هموطن برای خدا یک صدا بکش

خود را زِ دامِ اینهمه ظلم وجفا بکش

بیدار شو زِ خواب وبکش نعرۀ غرور

شمشیرِ عدل برسرِ اهلِ دغا بکش

جادو گرانِ دهر فسون می کنند ترا

چون موسی کلیم توهم یک عصا بکش

بهرِ نجاتِ میهن خود ای عزیزِ من

از خونِ خویش دستِ وطن را حنا بکش

دشمن کمین گرفته پئ نام و ننگ تو

کن همتی وخویش از این ماجرا بکش

بشکن سرِستمگرِ اربابِ جنگ را

راهی بسوی کشورِ صلح وصفا بکش

خاموشی ات گناهِ بزرگ است ای”جبین”

برخیز وبا تمامِ وجودت صدا بکش

 

 

 

 

 

ارسال یک پاسخ