بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

معروف ترین بهار تاریخ(واکاوی یک اتفاق تاریخی)روایتی از مهدی بیرانوند روژمان روزنامه نگار و نویسنده ایرانی

  پراگ به عنوان پایتخت و بزرگترین شهر جمهوری چک دارای سابقه تاریخی قابل توجهی است. از ۵۰۰ پیش از میلاد که نخستین ساکنان این شهر بدان وارد شدند تا به امروز بر جاذبه های پراگ افزوده شده است.  پراگ این شهر زیبا زادگاه نویسنده بزرگ ” فرانتس کافکا” با معماری جذاب و روایت های جذاب از جنگ جهانی دوم با یک بهار در تاریخ ماندگار شد. ما در این یاداشت که یک واکاوی و بازخوانی تاریخی است نمی‌خواهیم به معماری و مشاهیر این شهر بپردازیم بلکه می خواهیم یک حادثه تاریخی را بررسی کنیم.

 

چکسلواکی سابق به شدت تحت تأثیر نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بود. پس از مرگ استالین در ۱۹۵۳ دولت‌های اقماری شوروی سابق کنترل شدیدتری را بر جوامع خود تحمیل کردند. با این وجود تا سال ۱۹۶۷ در این دولت‌ها اعتراض‌های هر چه بیشتری درباره آزادی‌های اجتماعی و نیز وضعیت اقتصادی به گوش می‌رسید. رکود اقتصادی سنگین چکسلواکی در ۱۹۶۳ ضربه بزرگی به برنامه‌های نظام شوروی وارد کرد و به تردیدها درباره کارآیی این نظام دامن زد.

 

 

اسلواک‌ها از تمرکز قدرت در دست چک‌ها در پراگ متنفر بودند و روشنفکرانی که زمانی کمونیست‌هایی وفادار بودند کاسه صبرشان لبریز شده بود. نیاز به یک نظام اقتصادی کارآمدتر شدیدا احساس می‌شد و در چکسلواکی نسل جدیدی به قدرت می‌رسید که خواستار آزادی بیشتر و ارتباط با غرب بود.

 

 

در ساعت ۱۰ شب ۲۰ اوت ۱۹۶۸ قوای نظامی کشورهای پیمان ورشو وارد چکسلواکی شدند و امیدهای آلکساندر دوبچک، دبیر اول حزب کمونسیت چکسلواکی را که خواهان حزبی دموکرات، عدالت‌خواه و مدرن برای آینده کشورش بود، نابود کردند. دوبچک متصور رویا و آرمان «سوسیالیسم با چهره انسانی» بود.

در پی هجوم نظامی تانک‌های روسی، مردم چکسلواکی به مقاومت مدنی و غیرنظامی متوسل شده و به صورت صلح‌آمیز دست به اعتراض‌هایی گسترده زدند. ولی این اعتراض‌ها، کوششی عبث و بیهوده بیش نبود، زیرا تعداد نظامیان سرکوبگر بیشتر از تعداد معترضتن صلح آمیز و آزادی طلب بود.

نظامیان پیمان ورشو با خشونت غیرقابل تصور تظاهرات پراگ ۱۹۶۸ را به پایان رساندند. ۱۵۰ نفر از معترضان توسط نیروهای نظامی کشته و صدها نفر زخمی شدند.

 

در بهار پراگ از یک سو جنبشی به  رهبری آلکساندر دوبچک به اوج موفقیت خود رسید و از سوی دیگر نیروهای نظامی پیمان ورشو آن جنبش را بی‌رحمانه سرکوب کردند.

بهار پراگ در مرحله اول به معنی کوششی برای به پایان رساندن فصل یخبندان سیاسی بین دیکتاتوری‌های شوروی پس از لنین و کشورهای آزاد سرمایه‌داری غرب محسوب می‌شود. در این دوره تنش‌زدایی کوشش هایی برای عادی‌سازی روابط بین‌المللی بین دنیای سرمایه‌داری غرب و سوسیالیسم در چکسلواکی انجام گرفت، کوشش‌هایی که در واقع با مرگ استالین در سال ۱۹۵۳ شروع شده بود و به دستور لئونید برژنف، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد شوروی، در آن مقطع تاریخی به پایان رسانده شدند.

 

 

نگاهی به اهداف دوبچک

 

آلکساندر دوبچک در ژانویه ۱۹۶۸ به عنوان دبیر اول حزب کمونیست کشورش انتخاب شده و خواهان تحولات عمیق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده بود. البته قبل از او نیز منتقدانی بودند که از درون بلوک شرق با سیاست‌های استالینیستی مبارزه می‌کردند. استالینی که تمام آرمان های سوسیالیستی لنین را به باد داد و اهداف کارگری را زیر سوال برد.

 

دوبچک خواهان سوسیالیسم دموکراتیک و راه سوم بود، راهی مابین سوسیالیسم و سرمایه‌داری که شباهت‌هایی هم با جنبش‌های سوسیال دموکراتیک در اروپای غربی داشت. یک ماه از به قدرت رسیدن او گذشته بود که او سانسور مطبوعات را لغو نمود، حرکتی که منجر به وجود آمدن موجی از رسانه‌های جدید در چکسلواکی شد.

در ماه آوریل همان سال یعنی چهار ماه بعد از به قدرت رسیدنش، دوبچک با مجاز خواندن آزادی بیان و تجمع، آن را امکان‌پذیر کرد و دستور امکان خصوصی‌سازی شرکت‌های کوچک و متوسط را داد.

 

هدف دوبچک تلطیف ادعای حاکمیت تام حزب کمونیست شوروی بود. برای مثال با وجودی که در بلوک شرق مسافرت به کشورهای غربی بسیار دشوار بود، در بهار پراگ مسافرت به کشورهای سرمایه‌داری غربی یک دفعه آزاد شد.

به دنبال این رفرم‌هایی که از بالا انجام شد و انتقادهای بنیادین، روشنفکران به ویژه جوانان چک امیدوار شدند که به زودی چکسلواکی از سایۀ قدرت شوروی خارج خواهد شد. ” واتسلاو هاول ” و ” پاول کوهات “، یکی از شاعران مشهور چک از فعالین این جنبش شمرده می‌شدند.

 

 

مداخله نظامی

 

طبق نظر پرفسور اشتفان کارنر، متخصص تحقیقات جنگ، که در دانشگاه گراتس تدریس می‌کند، به این نتیجه رسیده است که تصمیم مسکو برای حمله به چکسلواکی خیلی زود گرفته شده بود.

کارنر در درجه اول به جنبه‌های مختلف بعضی از انتقادات به حکومت شوروی و متعاقباً به تصمیم کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی جهت سرکوب جنبش دموکراسی‌طلب می‌پردازد. او می‌نویسد که اولین انتقادهایی که پس از مرگ استالین به فردپرستی در شوروی انجام می‌شود، در چکسلواکی نیز رایج بوده است.

رفرم‌های اقتصادی و بحث‌های سیاسی در چکسلواکی از ۱۹۵۷ میلادی شروع شده بود. از آن سال به بعد رئیس دولت چکسلواکی، آنتونین نووتنی، رفرم‌های اقتصادی تنظیم کرد و قدم به قدم استالینیست‌ها را از مقام‌های دولتی به کنار گذاشت. سعی دولت باز کردن تدریجی فضای آزادیخواهی بود.

 

برای مثال تلویزیون چکسلواکی بحث‌هایی در مورد آزادی بیان در برنامه‌های زنده و مشترک با تلویزیون اتریش پخش می‌کرد، به صورتی که حزب کمونیست شوروی در آن برهه قادر نبود جلوی این نوع تحولات فکری را بگیرد. بالاخره به دلیل فشارهای زیاد در ۵ ژانویه ۱۹۶۸ نووتنی از مقام خود به عنوان دبیر اول حزب کمونیست چکسلواکی استعفا داد و دوبچک به قدرت رسید.

 

دوبچک یک ایده‌آلیست رمانتیک سوسیالیست بود و از دستوراتی که از مسکو به او داده می‌شد، اطاعت نمی‌کرد. برای مثال در مارس ۱۹۶۸ یک هیئت نظامی روسی او را به مسکو دعوت می‌کند ولی او از رفتن به روسیه امتناع می‌کند. هم از طرف نیروهای داخلی موافق شوروی و هم از سوی حزب کمونیست آلمان و شوروی فشارهای زیادی به دوبچک وارد می‌شد.

 

به نظر پرفسور کارنر، برنامه دستگیری رهبران رفرم در ماه مارس ۱۹۶۸ ریخته شده بود. فعالان سیاسی شناسایی شده بودند و یک فهرست ۱۰۳۰ نفره به ژنرال ولادیمیر یانکو داده شده بود و قرار بود که یانکو همراه با تانک‌های روسی کل فعالان سیاسی را دستگیر کند، البته به شیوه‌ای استالینیستی.

 

 

ژنرال یانکو پس از اینکه فهرست ۱۰۳۰ نفره علنی و منتشر شد، خودکشی کرد. به جای موج دستگیری جدید هزاران زندانی سیاسی با تأیید دوبچک عفو و آزاد شدند. این حرکت خود جنبش رفرمیستی را تقویت کرد، و باید یادآور شد که در این زمان حتی وزارت کشور چکسلواکی دیگر با سازمان امنیت شوروی کا گ ب همکاری نمی‌کرد. از سوی دیگر در ۱۰ آوریل ۱۹۶۸ در یک نشست کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی تصمیم گرفته شد که «ما چکسلواکی را از دست نخواهیم داد». منظور این نظریه روشن بود: حمله نظامی.

 

مارشال روس، ایوان یاکوبوسکی، فرمانده ارتش‌های پیمان ورشو، از همان روزهای بعد از دهم آوریل ۱۹۶۸ به تدارکات نظامی پرداخت و با نظامیان لهستانی و آلمان شرقی و مجارستان شروع به مشورت کرد. پیمان ورشو در مرحله اول مانورهای نظامی انجام داد.

محقق اتریشی پرفسور کارنر می‌نویسد که البته هدف این مانورها در همان زمان اشغال چکسلواکی بود.

در ۱۹ ژوئن ۱۹۶۸ یکی از بزرگترین مانورهای نظامی پیمان ورشو در چکسلواکی انجام شد و به ویژه سازمان امنیت آلمان شرقی فهرست‌های جدیدی برای دستگیری فعالان سیاسی چکسلواکی آماده کرد. فهرست‌هایی که بعد از به پایان رساندن بهار پراگ برای «پاکسازی» مورد استفاده قرار گرفت.

در فرانسه جنبش دانشجویی ۶۸ بزرگترین فعالیت‌های خود را در اروپای غربی در حمایت از دوبچک به عمل آورد و به دنبال آن جنبش‌های دانشجویی کشورهای دیگر اروپایی هم از رفرم‌های دوبچک دفاع کردند. بحث‌های زیادی در خصوص به وجود آوردن یک حزب سوسیال دموکرات در چکسلواکی شروع شده بود.

این پدیده تاریخی به ویژه لئونید برژنف و مقام‌های دولتی دیگر در مسکو را به وحشت انداخته بود. در حقیقت «پرده آهنی» بلوک شرق متزلزل شده بود. حزب کمونیست آلمان شرقی اولین حزبی بود که این جنبش رفرمیستی را «ضد انقلاب» نامیده بود، قبل از پراودا.

 

 

چهار اصل مداخله نظامی در پراگ

 

۱مرحله «توجه به مشکل تاریخی» که در واقع در ۲۳ مارس ۱۹۶۸ در شهر درسدن در پی مشورت‌های گوناگون مقام‌های پیمان ورشو در آلمان به پایان رسید. در آن روز به مقام‌های دولتی چکسلواکی دستور جلوگیری از ادامه جنبش  داده می‌شود.

 

۲مرحله جدید فشارها به دولت چکسلواکی که تا اوسط ماه ژوئن طول می‌کشد.

 

۳مرحله بعدی از اواسط ژوئن تا اوسط ژوئیه طول می‌کشد. پرژنف در این مرحله فشار جدی به دوبچک وارد می‌آورد و تاس بازی تلخ هجوم نظامی در همان اواسط ژوئیه می‌افتد. در آن زمان دستوراتی از احزاب کمونیست شوروی، آلمان شرقی و لهستان برای عقب راندن جنبش دموکراسی‌طلب و برقراری مجدد حکومت شوروی در چکسلواکی به دوبچک داده می‌شود که به مثابه برقراری مجدد زور گویی در این کشور دنبال می‌شد.

 

۴تحقیقات  نشان می‌دهد که در ۱۷ ژوئیه دیگر تصمیمات برای آماده‌سازی هجوم نظامی توسط کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی گرفته شده بود. در ۲۲ ژوئیه برژنف به وزیر دفاع شوروی دستور می‌دهد که اقدامات لازم را برای مرحله بعد از هجوم نظامی را برنامه‌ریزی کند و به همین دلیل قرار بود که مشترکاً همراه با دوبچک «راه حل سیاسی» پیدا شود. ولی دوبچک حاضر به همکاری با حزب مرکزی کمونیست شوروی نبود.

 

 

مهدی بیرانوند روژمان

ارسال یک پاسخ