تماس: [email protected]
نگاهت/ مریم بوربوری_شیدا
نگاهت
تولد یک شعر بود بر لبانم
وقتی که واژه ها روزه سکوت گرفته بودند
ببین
چگونه شب
شراره های آتش را در کام شاعر میریزد
تو را ادامه میدهم
تا آن روز که
تمام واژه ها را قربانی ات کنم
تا آن روز که
حصار تنم فرو بریزد
تا وقتی که
عطر حضورت را گلهای شیپوری فریاد بزنند
بگذار شعرم پایانی نداشته باشند
بی نهایتم باش
مریم بوربوری_شیدا