تماس: [email protected]
بهای عهدوپیمانم
نوشتند: درد، درد_عشق!
همان عشقیکه؛
نامش خنده و گلخند،خارش درد
نه عکس یادگارش، یادگارشد
نه حرف وپیمانش ماندگارشد
بهای عهدوپیمانم
نوشتند: درد، درد_عشق!
همان عشقیکه؛
رنگش رنگ و رنگین بود
فروختند شعر عاشقانهها را
به حرف م_مطلب
ف_فریب
ج_جدایی
سرآغاز نقطه، نقطه درسکوتی وحشیانه
به زخم دل
نمکرا میشود پاشید؟!
وطعم تلخ
درد را
بخیه، بخیه
تار میکرد درگلوی شعر!
همان شعریکه؛
درد بود
کفزدند گفتند: عالیست!
نصرتالله_سکندری