بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

بسم الله شریفی شاعر افغانستانی

استاد “بسم‌الله شریفی” فرزند “الحاج محمد شریف” شاعر و نویسنده‌ی افغانستانی، زاده‌ی سال۱۳۶۳ خورشیدی در بغلان مرکزی است.
او لیسانس شرعیات و ارشد حقوق بین‌الملل عمومی داشته و اکنون در مرحله پایانی مقطع دکتری می‌باشد. آقای شریفی مسلط به زبان‌های پارسی/ دری و پشتو بوده و آشنا به زبان‌های عربی و انگلیسی است.
ایشان تاکنون بیش از ۵ تقدیرنامه و چندین تندیس و نشان علمی، فرهنگی از مراجع معتبر داخلی و خارجی دریافت کرده است.
زندگی‌نامه و اشعار ایشان، در کتاب “چشمۀ مهر”، نوشته‌ی “نادیه روشنگر انوری”، که توسط نشر سارات و بنیاد جهانی سبزمنش چاپ و منتشر شده است، گنجانده شده است.

▪سوابق فرهنگی، دولتی و هنری:
– رئیس اطلاعات و فرهنگ ولایت بغلان
– رئیس اطلاعات و فرهنگ ولایت غور
– مدیر مسئول روزنامه‌ی دولتی اصلاح
– رئیس اطلاعات و فرهنگ ولایت غزنی (مرکز ثقافت اسلامی)
– رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت سرپل
– مؤسس و مدیر مسئول نشریه‌ی کاروان بیان
– مؤسس و مدیر مسئول ماهنامه‌ی ندای پامیر
– مؤسس و مدیر مسئول هفته نامه‌ی عقاب
– سردبیر هفته‌نامه‌ی اتحاد
– سردبیر هفته‌نامه‌ی طلوع غور
– مؤسس و رئیس نهاد فرهنگی و اجتماعی مردم روشن ضمیر میهن
– بنیانگذار و مسئول کتابخانه‌ی معرفت در بغلان
– مؤسس و مسئول خبرگزاری عقاب
– بنیانگذار فرهنگسرا آویژه در کابل
– مؤسس و رئیس انستیتیوت تعلیمات تکنیکی و مسلکی سبزمنش
– مؤسس و رئیس مکتب خصوصی سبزمنش
– از مؤسسین اتحادیه‌ی شعرا و نویسندگان ولایت بغلان
– از مؤسسین اتحادیه‌ی ژرونالیستان ولایت بغلان
– مؤسس انجمن ادبی سبزمنش
– سردبیر ماهنامه‌ی آیینه سرپل
– مؤسس و مدیرمسئول هفته‌نامه‌ی سبزمنش
– مؤسس و دبیرکل بنیاد جهانی سخن گستران سبزمنش
و…

▪کتاب‌شناسی:
از ایشان ۱۸ عنوان کتاب تاکنون منتشر شده که تعدادی از آنها عبارت‌اند:
طلسم دهر (مجموعه شعر) – سکولاریسم از دیدگاه اسلام – مهر و جهیزیه زن در اسلام – یادداشت‌های قرآنی – شعر جوان غزنه (۲ جلد) – غزنه در آینه شعر (۲ جلد) – شاخه‌های گل (شناسنامه‌ی مختصر شاعران معاصر غزنه با نمونه‌ی شعرشان) – یک چمن تخیل (شناسنامه‌ی مختصر داستان‌نویسان معاصر غزنه با نمونه‌ی داستانشان) – تاجدار شرق (مجموعه شعر) – معرفی مختصر آبدات و اماکن تاریخی غزنه به چهار زبان (فارسی، پشتو، عربی و انگلیسی) – شهر بلورین (بغلان در آیینه‌ی شعر)- راویان نور (يادداشت‌ها و گفت و شنود با تازه مسلمان شدگان) – حمایت از از میراث فرهنگی در قوانین افغانستان و اسناد بین الملل – سبزمنش؛ پیشینه، موسسین و اهداف آن و…

▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
[لبریزِ ماتم]
درون کوچه‌ها پر گشته از غم
تمام چشمه‌ها لبریزِ ماتم
تو گویی شهرها آتش گرفته
الهی درد ما را کن تو مرهم.

(۲)
[تفنگ]
تمام کوچه‌ها خون است و جنگ است
دل شهرم برای صلح تنگ است
نمانده شهر ما را شور و مستی
به هر دستی که می‌بینی تفنگ است.

(۳)
[باور]
برایم قصه کن از عشق و باور
که روحم خسته شد از شور و از شر
تمام عمر بودم در اسارت
نمی‌دانم دگر کی می‌کشم پر؟!

(۴)
[دل نغز]
دل نغزم زلال و شور یک دریاست باور کن
نگاهم سوژه‌ای امروز و هم فرداست باور کن
به چشمم گر بخوانی واژه‌ها با رقص می‌آید
وجودت کلبه‌ی عشق مرا معناست باور کن
مرا صفحه به صفحه در تمامِ زندگی گشتی
و روحت در تمام جسم من پیداست باور کن
بیا که لانه‌ی عشقم ترا فریاد خواهد زد
درون قلب من عطرِ خوشِ گل‎هاست باور کن
شب شعر و غزل‎خوانی، بیا بانو کنارم باش!
دگر مخفی نخواهد ماند، این افشاست باور کن .

(۵)
[طنین‌ آزادی]
هَلا ای پور آزادی، هلا ای هم دیارِ من
هلا ای مرد رویین‌تن، هلا زیبا ‎وقارِ من
هلا ای هم‌صدای دل، طنین بانگِ آزادی
هلا ای رهروِ برحق، سفیرِ اعتبارِ من
هلا ای شور آتش‌زا، برای صلح و آبادی
غیورِ ناجیِ کشور، امیر و شهسوارِ من
رفیق مردِ این جاده، گران‌کوهی که استاده
تو ای آزاد و آزاده، امیدِ استوار من
هلا ای صبح جان‎پرور، ندیدم چون تو خوش منظر
به خاکت بال و پر گستر، عقابِ در شکار من
چه خوش بر تن خطر کردی، برای خاک اجدادی
هلا دل‎دار مهرآئین، هلا ای غمگسارِ من
منم هستم کنار تو، فدایِ دین و آزادی
تو هستی هست‎ و ‎بود من، همیشه افتخارِ من.

(۶)
[یک تاریخ…]
رندانِ روباه خویِ رویِ پریش
با فسون فسامون فساد پیشه‌گان خود
فریادِ فَر و فراست فرهیخته‌گان را
به تمسخر می‌نشستند و
شرب و شراب و شهوت خوان‌شان را
به روی مردم می‌پاشیدند
دلرباهای غنچه‌سان
قامت کشیده‌گانِ ناز مژه‌گان
فرصت پسندانِ گل اندام
با لِه کردن قدرِ رعنایی‌شان
مشقِ چشم داشتند و قدرت نمایی…
وقتِ تیر شان آلوده شد به خاک
الفرار
الفرار
الفرار…
اینک:
سفیدجامه‌گانِ سیه‌رو
با کوله بارِ طلسم نیرنگ
گلستان آرزو را بار دیگر
به بهانه‌ی
چلیپای پولس
به مصلوب می‌کشند
و این ماییم و همیشه:
درد
غربت
عزلت
و یک تاریخ…

(۷)
تشنه‌ام پرواز دارم سوی تو
حلقه حلقه راز دارم سوی تو
از گلایه می‌کنم صرف نظر
یک مسیر آغاز دارم سوی تو.

 

گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.