تماس: [email protected]
جاجتگه دل
عاشقت غرق تمناست نمیدانی تو
عشق تو هدیه زیباست نمیدانی تو
زندگی برگ خزانیست چنین دوراز تو
سردی صد شب یلداست نمیدانی تو
کشتی دل همه دم جاری دریای تو شد
موج در موج تماشاست نمیدانی تو
مستی دل ازل و شور غزل با تو به سر
شعر من شور مصفاست نمیدانی تو
شب عشق و شب حافظ، شب رویائی فال
مسلک این دل شیداست نمیدانی تو
حضرت عشق ، که شد کوی توحاجتگه دل
عاشقت را سر سوداست نمیدانی تو
حال در موی تو یک کوی دلی میخواهم
دل بران زلف چلیپاست نمیدانی تو
نسرین حسینی
13/8/1400
36