بنیاد جهانی سخن گستران سبزمنش
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

حال این دل را مپرس/ افسانه مهدویان

0

حال این دل را مپرس

در دلم طوفان به پا شد حال این دل را مپرس
خنده ها از لب جدا شد حال این دل را مپرس

چشمِ مشکینت مرا شیدای لب های تو کرد
بادلم شب پا به پا شد حال این دل را مپرس

من به جادوی دو چشم تو دلم را باختم
این بلا اندر بلا شد حال این دل را مپرس

شور و شوقی در دلم افتاده از رویای تو
بوسه‌ای بر من روا شد حال این دل را مپرس

در کمینگاه نگاهت مانده بودم سالهاست
بعد تو بر من جفا شد حال این دل را مپرس

با عداوت بسته شد راهِ رسیدن به شما
راه ما از هم جدا شد حال این دل را مپرس

افسانه مهدویان

برای دریافت جدیدترین به روز رسانی ها در موبایل خود مشترک ما شوید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.