تماس: [email protected]
( شکایت )
کرد شکایت گنجشکی بر خدا
گفت چرا کز لانه ام کردی جدا
لانه ای داشتم میان کان درخت
بادت بستاند ز من آنرا، برفت
من چه کردم با تو ای یزدان من؟
چون ز من بستاندی این و آن من
گفت خدا: چون ماری بود در لانه ات
خفته بودی من بگردم چاره ات!
من که با عشق کز بلا دورت کنم
چون نخواهم با ستم گورت کنم
وانگهی تو با غضب خواهی جواب
گر ندانستی بدان هستم تواب❤
#سندوس_نظام_الکوزایی