تماس: [email protected]
پیام موی ترا تا که باد میآورد
هزار باغ گلِ تر به یاد میآورد
به سینه چلچلهها پر گشوده، رقصیده…
و بعد در دل من اعتیاد میآورد
نگاه چشم خمارت قشنگ بود، قشنگ!
میانِ قافیهها اعتماد میآورد
خیال و خاطرهها “عین و شین و قاف” به دست_
تمام خاطرههایت “نماد” میآورد
دوباره محو تو بودم، دوباره عکس ترا
به روی کاغذ رویا؛ مداد میآورد
ادب، ادب همه اخلاق و نیک رویی را
هر آنچه عشق برایِ تو داد،… میآورد
چه عاشقانه من از دست خویش میرفتم!
چه آشکار ترا موج باد میآورد….
۱۴۰۳/۰۱/۱۸