تماس: [email protected]
شکسته شیشهی ساغر، شراب می ریزد
ز چشم خستهی دیوانه، آب می ریزد
مشو به راحتیِ بحر! از جهان غافل
خروش موج نباشد، حباب می ریزد
به شوره زار که پوسیده است تکیه مکن
که هر حصار بگردد خراب، می ریزد
اگرچه ظالم قرنی، ز برگ و بار بدان
که کوه ظلم تو با انقلاب، می ریزد
دوباره آتش خاموش میکند طغیان
به روی شعله که اشکی کباب، می ریزد
اگر نفهم به کرسیِ عدل تکیه زند
تفنگ آمده؛ نی با کتاب، می ریزد
جلال تا به زوالش همیشه طولانیست!
شبی که خواب، به چشمانِ خواب می ریزد
دوباره ابر سیه زار، زار می بارد
دوباره شعر من و ماهتاب، می ریزد
یتیم! گریه مداوای درد های تو نیست
اگر تو گریه کنی، اضطراب می ریزد
اگر به جای غم درد و رنج برخیزی
به پیش پای تو عالی جناب، می ریزد
بخند شاعر اشعار خوب، در دل ها
خیال شعر تو چون آفتاب، می ریزد
به نیمه، نیمهی شب، عاشقانه در قلبم
دوباره عشق همان “بی کتاب”، می ریزد
زمانِ حسّ طلاییِ قلب می خیزد
غزل، غزل به برم با شتاب، می ریزد
به روی دفتر و دیوانِ سرکشانِ زمان!
ز نوک پنجهی “صافی” ثواب می ریزد….
۱۴۰۲/۰۳/۰۵
#محرابی_صافی
موفقیت های بیشمار نصیب تان باد
موفقیت های بیشمار نصیب تان باد.
متشکرم از شما گرامی سلامت باشید