بنیاد جهانی سخن گستران سبزمنش
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

من هیچم/ افسانه مهدویان

0

تو را در قطره ها دیدم تو بارانی و من هیچم

تو در رگهای من جاری ، تو ایمانی و من هیچم

تو مثل کوه در اوجی، بلندی ،پر صلابت هم…

زدم بر دامنت تکیه، که سامانی و من هیچم!

تو آن طوطی که می خواند سرودی خوش برای من

که مسحورت شوم هر دم، تو شادانی و من هیچم!

تو در رقص سماعی هم که می چرخد به دور خود

وَ جامه می دَرَد از تن، تو ربّانی، و من هیچم !

تو عطر ناب گل هایی نشسته بر تن و روحم

همیشه با منی اما، تو می مانی و من هیچم !

برای دیدن رویت چه محنت ها کشیدم که!

تو پنهان از نظر گشتی ز پاکانی و من هیچم !

اگر روزی رسد دستم به دامان تو ای یوسف!

زنم چاکی به پیراهن که تو آنی و من هیچم!

بزن مطرب برای من دو رکعت از غزل با دف

که امشب توی قلب من تو مهمانی و من هیچم!

افسانه مهدویان

 

برای دریافت جدیدترین به روز رسانی ها در موبایل خود مشترک ما شوید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.