تماس: [email protected]
▪ چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی
(۱)
قاطری لنگم!
عاشق شیهه کشیدنهای
مادیانی گریزپا.
(۲)
اتفاقی نیست که،
شاعران عاشق مردهاند؛
ختم رسالت پیامبران
–به عشق منتهی بود!
(۳)
قصاب به سلاخی وُ،
گرگ با دریدن؛
قاتلانی متغیراند-
گوسفندِ زبان بسته را
***
مردن اما، همان مرگ است!
(۴)
رفتی وُ
همکلام در و دیوار شدهام!
***
اتاقم؛
پریشانیهایم را
–خوب میفهمد!
(۵)
[#شهید_مفقودالاثر]
–آییی کبوتر خونین بال!
با گذشتِ سی سال،
پیدایت نشدهست.
***
نکند راه خانه را گم کردهای!؟
(۶)
دیوار چین؛
یا برلین؟!
من که کوتاهترینم!
(۷)
اخمهایت را باز کن
ماه من!
تا خسوف قرن پایان بگیرد.
(۸)
تکیهگاهِ بودنت-
محکمترین ستونِ جهان بود.
***
آه،،، پدر!
(۹)
بارانیست،
چشمهای تو…
***
زیرِ چتر تنهایی!
#زانا_کوردستانی