بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

11 آبان/ عقرب سال‌روز تولد ایرج میرزا

۱۱ آبان/ عقرب سال‌روز تولد ایرج میرزا

«ايرج ميرزا» نه در عهد بالندگی و اشتهار خود و نه بعد ازآن از طرف هیچ شخص و شخصیت و گروهی «استاد» نامیده وخطاب نشد ؛ این در حالی بود که نه به یک معنا که به چندین معنا شایسته ی دریافت لقب استادی در همیشه ی تاریخ است.در سهل و ممتنع سرایی پس از سعدی بهترین و بزرگترینش خوانده اند ؛ پس از این جهت استاد است.در طنز و فکاهی و هزل سرایی هیچ یک از شاعران متأخر و معاصر به گرد پیش نمی رسند و ازاین جهت استاد بلامنازعی است که فقط با یک نفر می شود مقایسه اش کرد و آن یک نفر عبید زاکانی است.هم عبید و هم ایرج چه در زمینه ی شعر جدی و چه در زمینه ی طنز منظوم ومنثور (ایضآ فکاهی وهزل و هجو) آثار قابلی به وجود آورده اند که در تاریخ ادب فارسی جزو نمونه های برتر است. ایرج میرزا به قولی “شيرين سخن ترين و گشاده زبان ترين شاعر زمان ماست“ و راز موفقيت او در سادگی و ساده گويی اش نهفته است. شخصيت هنری و ادبی ایرج را شهامت و بی پروايی اش در نقد نابسامانيهای اجتماعی چون جهل ، تعصبات مذهبی، خرافات و همچنين بيان وضع نامطلوب زنان در جامعه ايرانی شکل می دهد . او شاعر عصر مشروطه است ؛ بنابراین روحيه ی عدالت جو و آزاديخواه و و نگاه نو و تجددگرايش جا به جا در آثار فاخر و دلربایش رخ می نماید. بی هیچ لیت و لعل و گفتگویی از اين منظر می توان آثار ايرج ميرزا را تجلی بخش آرزوهای بزرگ ترقي خواهان زمان نيز دانست.
از دیدگاه من ایرج میزا را می توان به انتحال و سرقت ادبی متهم کرد!می پرسید چرا؟ چون حضرتشان بی آن که توضیحی بدهد و اشاره ای بکند موضوع مثنوی “زهره و منوچهر“ را از منظومه ی “ونوس و آدونيس“ ( از اساطير يونانی) نوشته ی ويليام شكسپير گرفته است .البته مدافعان ایرج گفته اند با وجود اين كه متن در بسياری از جاها ترجمه ی كلمه به كلمه ی اثر شکسپیر است ، اما ايرج ميرزا در پرداخت روال داستان به مخاطب ايرانی نظر داشته و از همين رو داستانی مستقل از اثر شكسپير خلق كرده است!زهره و منوچهر ، حكايت عشق “زهره“ (الهه ی آسمانی) به منوچهر (جوانی رزمجو وزمينی ) است . منوچهر در پی نشان رزمی و جاه و مقام در “شغل نظام“ و فرار از “مكر زنان“ است ؛ اما زهره مصمم است تا منوچهر را از “شغل نظام“ منصرف و او را با عشق آشنا کند. هم از این روست که خطاب به منوچهر می گوید:

گفت كه آه ای پسر سنگدل

ای زدل سنگ تو خارا خجل

مادر تو گر چو تو مناعه بود

هيچ نبودی تو كنون در وجود

ای عجبا آنكه ز زن آفريد

چون ز زن اين گونه تواند بريد …
عشق كه نبود، تو به تنها گلی

عشق كه شدهم گل و هم بلبلی

عشق به هر دل كه كند انتخاب

همچو رود نرم كه در ديده خواب

عكس تو درچشم من افتاده است

مستی چشم من از آن باده است

نکته‌ی جالب و قابل توجه این که داستان “زهره ومنوچهر” علی رغم اكثر داستانهای منظوم ايرانی ، گویای عشق آسمانی و عرفانی نيست، بلكه عشقی زمينی و انسانی و در عين حال سرشار از طنز و ملاحت را جار می زند. در “زهره و منوچهر“ ، رشته ی سخن را زهره در دست دارد و بر آن است تا احساسات درونی و نهفته ی خود را جسورانه بر زبان بياورد. از این رو عشق زهره كه سراسر علاقه به زندگی است در مقابل روحيه ی رزمجوی منوچهر قرار می گيرد. زهره را شخصيتی نا متعارف است.او علی رغم تصوير رايج از زن ایرانی که“سر به زير“ و “تو سری خور“ است، جسور می نماید و رسیدن به وصل معشوق را در سر می پروراند. زهره نه منفعل است و نه معشوق ، بلكه هم فاعل است وهم عاشق. در منظومه ی انتحالی (!) زبان تصويری ، اروتيك و در عين حال طنز سرشار از ذوق شاعرانه ی ايرج ميرزا بی آن که در دام سطح گرايی افتد ، با نگاهی مدرن و كاملا امروزی در هم آميخته است . “زهره و منوچهر” را ايرج در سال آخر عمر خويش (١٣٠٤ شمسی) سرود و پيش از به پايان رساندن آن از درگذشت .
…و اما ناگفته نماند که پدر ایرج میرزا نیز شاعر بوده است.یعنی ایرج فرزند صدرالشعراء غلامحسین میرزا قاجار است و ایرج نتیجه ی فتحعلی شاه قاجار بود.ایرج میرزا به جز زبان فارسی به زبانهای عربی و آذری و حتی فرانسوی تسلط کامل داشت.او زبان روسی هم می دانست و خط را در حد ممتاز خوش می‌نوشت. تحصیلاتش در مدرسه ی دارالفنون تبریز آغاز شدو در نوزده‌سالگی هنگام ولیعهدی مظفرالدین میرزای قاجار لقب «ایرج بن صدرالشعراء» یافت. ایرج آزاده منش از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی پرداخت که از آن میان کار در وزارت فرهنگ (معارف آن‌زمان) بود.

از شعر ایرج بیشتر سروده هایی شهرت یافته وزبانزد شده است که در عرف جامعه بعضاً غیراخلاقی تلقی می‌شود. شعر سهل و ممتنع او اغلب دربرگیرنده ی لغات و تعبیرات عامیانه و رکیک است. شعر “داشت عباسقلی خان پسری…” از ایرج میرزا را نخستین شعر ادبیات کودک و نوجوان در زبان فارسی می دانند.ایرج میرزا سبک قدیم سرایی خود را متحول کرد و خود سبکی ویژه پدید آورد. در سبک ایرجی «…اندیشه‌های نو و مضامینی که گاه از ادبیات خارجی اقتباس شده و گاه مخلوق اندیشه شاعر است و نیز مسائل گوناگون اجتماعی و هزلیات و شوخیهای نیش دار و ریشخندها و تمثیلاتی وجود دارد که شاعر از غالب آنها نتایج اجتماعی را در نظر دارد و آنها را به زبانی بسیار ساده و گاه نزدیک به زبان مخاطب و همراه با الفاظ جنسی بیان کرده است.ایرج منتقد اوضاع جامعه ی سنتی و مذهب‌زده زمان خویش بود و به مانند میرزاده عشقی موضع سختی در برابر حجاب و برخی از روحانیون داشت…..» موضع اشاره شده را می توان در قطعه ی کاروانسرا مشاهده کرد :

بر سردر کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمائم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که وا شریعتا، خلق روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق می‌رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد و آن یکی خاک یک پیچه ز گل بر او بریدند
ناموس به باد رفته‌ای را با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست رفتند و به خانه آرمیدند
این است که پیش خالق و خلق طلاب علوم رو سفیدند
با این علما هنوز مردم از رونق ملک ناامیدند.

ایرج میرزا در پی یک سکته ی قلبی در منزل اسعدالملوک هرمزی واقع در خیابان ایران جنب بازارچه ی سقاباشی درگذشت. آرامگاه ایرج میرزا گورستان ظهیرالدوله قرار دارد.
جالب توجه این که در سوگ ایرج میرزا تنی چند از شاعران شعر سرودند که مشهورترین شان ملک الشعرای بهار است.بهار در سوگ دوست شاعر خود به نظر من آبکی ترین مرثیه ها را سرود:

سکته کرد و مرد ایرج میرزا
قلب ما افسرد ایرج میرزا

بود مانند می صاف طهور
خالی از هر درد ایرج میرزا

سعدیی ‌نو بود و چون سعدی‌ به ‌دهر
شعر نو آورد ایرج میرزا

از دل یاران به اشعار لطیف
زنگ غم بسترد ایرج میرزا

دائما در شادی یاران خویش
پای می‌افشرد ایرج میرزا

برخلاف آخر ز مرگ خویشتن
خلق را آزرد ایرج میرزا

ای دریغا کانچه را آورده بود
رفت و با خود برد ایرج میرزا

گورکن فضل و ادب را گل گرفت
چون به گل بسپرد ایرج میرزا

سکته کرد و از پس پنجاه و پنج
لحظه‌ای نشمرد ایرج میرزا

مرد آسان لیک مشکل کردکار
بر بزرگ و خرد ایرج میرزا

گفت بهر سال تاریخش بهار:
وه چه راحت مرد ایرج میرزا!

از ایرج میرزا حدود ۱۴۰۰۰ بیت به‌جامانده‌است. اشعاری که در قالب‌های متنوعی همچون مثنوی، قصیده، قطعه و رباعی سروده شده‌است. او ابتدا به شیوه‌ی پیشینیان شعر می‌گفت. از جمله همان قصایدی که در محافل قجری ساخته‌شد. اشعاری که رنگ و بوی سبک خراسانی داشت. دوره‌ی بعدی شعر ایرج میرزا را دوره‌ی ابتکار و نوآوری او دانسته‌اند؛ تا بدان حد که برخی او را نخستین علمدار تجدد شعر فارسی خوانده‌اند.

✏️آثار ایرج میرزا عبارت است از :

دیوان اشعار ….. منظومه ی زهره و منوچهر (ناتمام) ….. مثنوی عارف نامه……. ترجمه ی «رومئو و ژولیت»
*تولد :
11 آبان 1250 شمسی / تبریز
مرگ :
27 شعبان مصادف با اسفند 1304شمسی / تهران
لقب‌ها جلال‌الممالک، فخرالشعراء
فرزندان : جعفرقلی میرزا، خسرومیرزا، ربابه.

✏️ بر سنگ مزار

ای نکویان که در این دنیایید
یا از این بعد به دنیا آیید

این که خفته است در این خاک منم
ایرجم، ایرج شیرین سخنم

مدفن عشق جهانست اینجا
یک جهان عشق نهانست اینجا

عاشقی بوده به دنیا فن من
مدفن عشق بُوَد مدفن من

آنچه از مال جهان هستی بود
صرف عیش و طَرَب و مستی بود

هرکه را روی خوش و خوی نکوست
مرده و زنده ی من عاشق اوست

من همانم که در ایام حیات
بی شما صرف نکردم اوقات

تا مرا روح و روان در تن بود
شوق دیدار شما در من بود

بعد چون رخت ز دنیا بستم
باز در راه شما بنشستم

گرچه امروز به خاکم مأواست
چشم من باز به دنبال شماست

بگذارید به خاکم قدمی
بنشینید بر این خاک دمی

گاهی از من به سخن یاد کنید
در دل خاک دلم شاد کنید !

🥀🥀🥀🥀🥀

عباس خوش‌عمل کاشانی

عضو ارشد بنياد جهانی سُخن گُستران سبزمنش

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.