بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

معرفی مختصر شاعران معاصر ایران/ مختار پولادرگ(عضو محترم بنیاد جهانی سبزمنش)  

معرفی مختصر شاعران معاصر ایران/ مختار پولادرگ(عضو محترم بنیاد جهانی سبزمنش)  

مختار پولادرگ  فرزند فرمان، یکم شهریورماه  یکهزار و سیصد و چهل و شش در یک خانواده ای سنتی، کشاورز و باغدار در روستای علیخان آباد از توابع گیلان غرب، چشم به دنیا کشوده و اصالتا از ایل بزرگ‌خزل می باشد.

او بعد از دیپلم  به خدمت مقدس سربازی رفت و با اتمام خدمت، بعد از کنکور همان سال، با قبولی در رشته ادبیات فارسی، راهی کرمانشاه شد .

عشق به ادبیات از همانجا شعله کشید تا بعدها بتواند با دبیری در همین رشته، سالها به فرزندان آب و خاکش آموزش بدهد .

روستاهای حومه گیلانغرب یادآور آن روزهای اوست.

آقای مختار پس از سال ها  تدریس در گیلانغرب، در سال ۱۳۷۸  به تهران آمد و بلافاصله در دبیرستان های دولتی و غیر دولتی مطرح به تدریس مشغول شد .

محیط بزرگ تهران با  شرایط خاص آن و وجود انجمن های ادبی که هم زبان های کورد هم در آن ها کم‌نبودند، پایش را به شاگردی در محضر ادیبان گرانقدر باز کرد.

همراهی در چاپ کتب مشترکی چون؛ گریه های ماهی سر قلاب، گلستان ادب  که مجموعه ای از سروده های شاعران  استان کرمانشاهان است،  پاییز انار با خودش اورده است و خنیا گران  غزل معاصر  .

کتای مجموعه غزل هایش را  که در بر دارنده بیشتر از هشتاد غزل است، با عنوان  “بلوط های زخمی”  اثریست با نامی استعاری  برای تقدیر از جانبازی های  عزیزانمان در خطه زاگرس سر افراز .

هم اکنون با سابقه سی و چند سال تدریس در حوزه ادبیات، در مقاطع مختلف تحصیلی، در دبیرستان ها و آموزشگاه های معتبر تهران همچنان  به کار آموزش ادبیات فارسی و شعر  می پردازد .

لازم به یاد آوریست که در کنار سرایش به زبان فارسی، به ادبیات زبان کوردی نیز می پرداخته است و نمونه های  قابل توجهی در  قالب رباعی، دوبیتی و غزل، نیز از ایشان در دست است.

 

سبد عمر

ٱسمانِ  شبِ شاعر،  به  زمین  نزدیک است

خیمه  گاهش  به  گلستان  برین  نزدیک است

 

چشمک ِشوخ و  چراغانی ِ پر کوکبه اش

با غزل خوانی صبحی شکرین  نزدیک  است

 

طرح گلخندِ شکرباره، چنان ریزد، ماه

که  فرود  آمده، انگار، همین نزدیک است

 

نوعروس غزلش،   قافیه پرداز ولطیف

مهروکابین که به شهزاده ی چین نزدیک است

 

بر  لب بام   کسی،  خو نگرفته است  آسان

این هما، سایه اش ازلطف، چنین نزدیک است

 

تختگاهیست به هم،  برزده در مُلکَتِ  عشق

چشم شب کور  سلیمان  به نگین  نزدیک است

 

عاقبت هم، سبدِ عمر مرا خواهد چید

هر نفس دانه و دام است و کمین نزدیک است

 

غم آشنا

هرم  لب های  تو  آتش می زند، پیمانه را

روی دست شب گذارد، ساغر و میخانه را

 

می گدازد  از لهیب شعله چشمت، سبو

باد در کف می گذارد  ساقی و خمخانه را

 

سرخوشی با بانگ نوشانوش  پَر گیرد ز لب

خنده ات  پرپر کند  هر  نعره  مستانه  را

 

عطر تو  بی رحم تر از تو  کِشد، تا خاطره

بی دلِ غم آشنای ِ زخمیِ دیوانه  را

 

پای دل دیگر ز ملک آرزوهایم برید

کس طوافی هم  ندارد بقعه ی  ویرانه را

 

روزگارم نیک یا بد، می رود بر ذات  خود

بر مرادت خواستم، ایام  جاویدانه  را

 

گرچه سهمم شوکران از نوش کندویت شدو

بر رگ‌  روحم  نشاندی  زخم بی رحمانه را

 

تا که از  دامان نخلت، ریزد آفات چمن

من قلم می سازم از بن، دست هر بیگانه را

 

دشت تاول

 

در کویر حسرت  آلوده ترین رفتارها

برنمی چیندکس از روی  لبانم‌  بارها

 

قحطی مِهر است و بخل دایه ی ابر بهار

دشتی از تاول  نشسته بر لب جوبارها

 

پُر تَرَک گردیده  بنیاد ستبر اعتماد

مرهمی  کو تا نشیند  بر دل  دیوارها

 

در تب ِ سرد ِ سراسر درد ِ جان کندن، کجا

رنگ امیدی به روی  زرد این  بیمارها؟

 

رخت خود از سینه در هر ناکجایی افکنیم

تا خراب آباد  دل خالی شد از هنجارها

 

چنگ و دندان تا به  همدیگر نمایانیم، ما

خورده از میراث شیران، گله کفتارها

 

خسته ام ازاین همه افسرده حالی های شهر

در میان عشرت انبوه کاسب­کارها

 

مانده دریک‌ ازدحام سخت جانفرسا”امیر”

در کویر حسرت  آلوده ترین رفتارها

#مختار_پولادرگ

#کرمانشاهان

#گیلانغرب

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.