بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

مطالب کاربر

ترجمه‌ی شعرهایی از سبزه برزنجی
5 ماه ago no Comment

درود بیکران وقت بخیر   ■□■ برگردان شعرهایی از سبزه برزنجی     خانم “سبزه برزنجی” (به کُردی: سۆزە بەرزنجی) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی سلیمانیه است.  وی فرزند “شیخ محمد عبدالکریم برزنجی” از علمای اقلیم کردستان، و اکنون ساکن اسلو پایخت نروژ است. کتاب “پیاسەیەک لەکەنارەکانی زەردەپەڕدا” (قدم‌زدن در ساحل هنگامه‌ی غروب) مجموعه‌ای از اشعار […]

ترجمه‌ی شعرهایی از سبزه برزنجی
5 ماه ago no Comment

درود بیکران وقت بخیر   ■□■ برگردان شعرهایی از سبزه برزنجی     خانم “سبزه برزنجی” (به کُردی: سۆزە بەرزنجی) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی سلیمانیه است.  وی فرزند “شیخ محمد عبدالکریم برزنجی” از علمای اقلیم کردستان، و اکنون ساکن اسلو پایخت نروژ است. کتاب “پیاسەیەک لەکەنارەکانی زەردەپەڕدا” (قدم‌زدن در ساحل هنگامه‌ی غروب) مجموعه‌ای از اشعار […]

ترجمه‌ی شعرهایی از سبزه برزنجی
5 ماه ago no Comment

درود بیکران وقت بخیر   ■□■ برگردان شعرهایی از سبزه برزنجی     خانم “سبزه برزنجی” (به کُردی: سۆزە بەرزنجی) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی سلیمانیه است.  وی فرزند “شیخ محمد عبدالکریم برزنجی” از علمای اقلیم کردستان، و اکنون ساکن اسلو پایخت نروژ است. کتاب “پیاسەیەک لەکەنارەکانی زەردەپەڕدا” (قدم‌زدن در ساحل هنگامه‌ی غروب) مجموعه‌ای از اشعار […]

۲۰۲۴۰۴۲۷ ۰۹۵۵۴۷
5 ماه ago no Comment

درود بیکران وقت بخیر   ■□■ برگردان شعرهایی از سبزه برزنجی     خانم “سبزه برزنجی” (به کُردی: سۆزە بەرزنجی) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی سلیمانیه است.  وی فرزند “شیخ محمد عبدالکریم برزنجی” از علمای اقلیم کردستان، و اکنون ساکن اسلو پایخت نروژ است. کتاب “پیاسەیەک لەکەنارەکانی زەردەپەڕدا” (قدم‌زدن در ساحل هنگامه‌ی غروب) مجموعه‌ای از اشعار […]

چهار پاره ی: نامه
5 ماه ago no Comment

شهر خاکستری، دوباره غروب…بوی فقر و فلاکت و سختیکوچه ای در جنوب پایین شهرخانه ای با پلاک بدبختی… پدرِ خانه غرق خوابیدنخسته از حس تلخ بیداریخسته از قرص های اعصاب وخسته از این روند تکراری مادرِ خانه هم که چشم به راهمنتظر باز خسته، کو پسرش؟از زمانی که رفته سربازیزده انگار فکر بد به سرش… […]

چهار پاره ی: نامه
5 ماه ago no Comment

شهر خاکستری، دوباره غروب… بوی فقر و فلاکت و سختی کوچه ای در جنوب پایین شهر خانه ای با پلاک بدبختی…   پدرِ خانه غرق خوابیدن خسته از حس تلخ بیداری خسته از قرص های اعصاب و خسته از این روند تکراری   مادرِ خانه هم که چشم به راه منتظر باز خسته، کو پسرش؟ […]

چهار پاره ی: نامه
5 ماه ago no Comment

شهر خاکستری، دوباره غروب… بوی فقر و فلاکت و سختی کوچه ای در جنوب پایین شهر خانه ای با پلاک بدبختی… پدرِ خانه غرق خوابیدن خسته از حس تلخ بیداری خسته از قرص های اعصاب و خسته از این روند تکراری مادرِ خانه هم که چشم به راه منتظر باز خسته، کو پسرش؟ از زمانی […]

از انتشارات سبزمنش...
5 ماه ago no Comment

شهر خاکستری، دوباره غروب… بوی فقر و فلاکت و سختی کوچه ای در جنوب پایین شهر خانه ای با پلاک بدبختی…   پدرِ خانه غرق خوابیدن خسته از حس تلخ بیداری خسته از قرص های اعصاب و خسته از این روند تکراری   مادرِ خانه هم که چشم به راه منتظر باز خسته، کو پسرش؟ […]

چهار پاره ی: نامه
5 ماه ago no Comment

شهر خاکستری، دوباره غروب…بوی فقر و فلاکت و سختیکوچه ای در جنوب پایین شهرخانه ای با پلاک بدبختی… پدرِ خانه غرق خوابیدنخسته از حس تلخ بیداریخسته از قرص های اعصاب وخسته از این روند تکراری مادرِ خانه هم که چشم به راهمنتظر باز خسته، کو پسرش؟از زمانی که رفته سربازیزده انگار فکر بد به سرش… […]

چهار پاره ی: نامه
5 ماه ago no Comment

شهر خاکستری، دوباره غروب… بوی فقر و فلاکت و سختی کوچه ای در جنوب پایین شهر خانه ای با پلاک بدبختی…   پدرِ خانه غرق خوابیدن خسته از حس تلخ بیداری خسته از قرص های اعصاب و خسته از این روند تکراری   مادرِ خانه هم که چشم به راه منتظر باز خسته، کو پسرش؟ […]