تماس: [email protected]
مطالب کاربر
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
( تغییر یا تعمیر ) در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانهای درست کنند. شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند. وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت: آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا […]
در شعر! آه مانده….حالم شبیه طفل که سنگش پریده استآیینه را شکسته و رنگش پریده است آیینه را شکسته و هی گریه میکندهرچند صوت و لحنِ درنگش، پریده است این عمر نانجیب به پایان نمیرسدآهوی جان به سیر! پلنگش پریده است غم میچکد ز قافیهها و ردیفهااز شعر! شاهبیت قشنگش پریده است با موج های […]
پیام موی ترا تا که باد میآوردهزار باغ گلِ تر به یاد میآوردبه سینه چلچلهها پر گشوده، رقصیده…و بعد در دل من اعتیاد میآوردنگاه چشم خمارت قشنگ بود، قشنگ!میانِ قافیهها اعتماد میآوردخیال و خاطرهها “عین و شین و قاف” به دست_تمام خاطرههایت “نماد” میآورددوباره محو تو بودم، دوباره عکس ترابه روی کاغذ رویا؛ مداد میآوردادب، […]