بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

داستان کوتاه ( تغییر یا تعمیر )

( تغییر یا تعمیر )

 

 

 در یکی از روز های معتدل معلمی شاگردانش را لب ساحل برد، بعد از شاگردان خواست تا هرکدام از شن خانه‌ای درست کنند.

شاگردان با علاقه شروع به ساختن خانه ها کردند.

وقتی کارشان به اتمام رسید، معلم گفت:

آفرین به همه شما! همه خانه ها واقعا زیبا هستند. خوب حالا از خانه ها فاصله بگیرید و یکم دور بایستید.

همه طبق گفته معلم از خانه های شنی فاصله گرفتند. معلم افزود:

حال به دقت نگاه کنید که چه اتفاقی می‌افتد.

برای چند دقیقه همه به خانه ها خیره شدند و بعد دقایقی موجی از آب‌ ساحل فوران کرد و همه خانه های شنی را خراب کرد و با خود برد!

شاگردان با فریاد به آب و ساحل فحش دادند! معلم با صدای بلند گفت:

نه شما نباید فحش بدهید! من امروز میخواهم برای شما نصیحتی کنم. این صحنه‌ای که امروز شاهدش بودید دقیقا در زندگی واقعی بارها رخ می‌دهد و خواهد داد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، زندگی پر از سیلاب ها، امواج و طوفان هایی است که هیچ کس نمی تواند مانع آنها گردد! روزی اینها وارد زندگی ما می‌شنوند و همه چیز را همینطور خراب می کنند و با خود می برند! اما ما نباید ناامید شویم و نباید فحش بدهیم. بلکه باید دوباره با سعی خود خانه‌ای جدید بسازيم.

یکی از شاگردان پرسید: اگر دوباره آن امواج بیاید و باز خرابشان کند چه؟

معلم لبخند زد و گفت:

ببین عزیزم، این امواج می آیند و یک سری چیزها را با خود می برد اما چیزی هم به ما می‌دهند، که آن چیزی چیزی نیست جز درس مفید.

خوب اگر امروز این موج آمد و خانه شنی را با خود برد، ما باید خانه بعدی را در فاصله دورتر از ساحل بسازيم. و حال از شما می‌خواهم همین کار را بکنید.

 

 

زندگی پلهِ برقیست، گهی بالا گهی پایین

بایستی سر نهانیم ما، گهی بر خشت گهی بالین 

 

نه شب می‌میرد و نه روز، همه در گردش اند هرروز

به نوبه می‌شویم ماهم، گهی زاغ و گهی شاهین

 

 

 

نویسنده: #سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

https://t.me/asheareSNA

ارسال یک پاسخ