بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

طاهره شارمی(عضو فعال سبزمنش)

طاهره ­شارمی فرزند علی­ شارمی در 21 بهمن سال 1330 در بندرانزلی/ ایران متولد شده و در سال 1354 با فرامرز کوچکی­زاد(دبیر و پژوهشگر) ازدواج نموده است.

 طاهره ­شارمی فرزند علی­ شارمی در 21 بهمن سال 1330 در بندرانزلی/ ایران متولد شده و در سال 1354 با فرامرز کوچکی­زاد(دبیر و پژوهشگر) ازدواج نموده است.

سال 1356 به استخدام آموزش و پرورش رضوان­شهر در­آمد و چون محل کار او یک مدرسه روستایی بود، هنگام عبور از جاده­های روستایی و مسیر جنگلی ذوق شاعرانه او موجب سرایش اشعاری در وصف طبیعت و پدیده­های طبیعی منطقه گردید، بطوری­که بیش­تر شعر­های او متأثر از جنگل و تالاب و دریا بوده است.

طاهره شارمی علاوه بر شاعری؛ در هنر خوشنویسی، نقاشی، طراحی، موسیقی، عکاسی و فیلم­برداری دستاورد خوب دارد.

او ویراستار چندین کتاب بوده، از فعالیت­ها و اشعارش در کتاب­های مختلف یادآوری شده است. بانو شارمی در کنار عضویت بنیاد جهانی سبزمنش عضویت نهاد­های: انجمن ادبی سردار جنگل رشت، انجمن شیدای بندر انزلی و انجمن ادبی ساحل بندر انزلی و… را دارا بوده است.

کتاب­هایی که از طاهره شارمی به چاپ رسیده، عبارت­اند از :

موج شکن، مثنوی موسیقی ایران، آوا، یلدای برفی، چکامه، مثنوی شهرستان­های گیلان، توشا، راز­های نهفته، ترانه­ای در باد، باغ غزل حافظ، قواعد شعری، غروب، انواع شعر درایران وجهان (مشترک)، وقتی که ناله شعر می­شود، گریه­های­من (سوگنامه)، ساز اندیشه(دوبیتی) و آتش تبدار(رباعی).

مقالات و اشعار زیادی از او در مجلات، سایت­ها و روزنامه­ها اقبال چاپ یافته و اکنون مسوولیت یک نهاد فرهنگی وادبی را در ایران به عهده دارد.

 

 

پیشِ­روست

پرواز کن امید، رهایی که پیشِ­روست

سرخوش­ترین نوایِ نِدایی که پیشِ­روست

رفتن مجاز نیست، به پا خیز ای رفیق

موجِ عظیمِ شورِ خدایی که پیشِ­روست

روشن شود زمین و زمان پایِ آدمی

دروازه­ها به نورِ ضیایی که پیشِ­روست

ما مردمانِ خسته­یِ این کوچه­هایِ تنگ

یادآوریم، ساز و نوایی که پیشِ­روست

ما می­رویم، پیش به سویِ نِدایِ عشق

راهی به سویِ روزِ طلایی که پیشِ­روست

ضَربانِ دل، دوباره زند شورِ زندگی

آرد دوباره شورشِ نایی که پیشِ­روست

کارِ قلم نوشتنِ طرح خیالِ ماست

روزی شود خیال، نشایی که پیشِ­روست

یک شب نیاز­ها، سَرِ سجّاده­یِ نیاز

مستانه سر دهند، ثنایی که پیشِ­روست

یا ریشه می­شوند و، به بار آورند عشق

جوشنده با صدایِ رسایی که پیشِ­روست

ای آشنا خبر بده، شب می­شود سحر

نام و نشانه­هایِ رجایی که پیشِ روست

طاهره شارمی 

 

می­ارزد

 

پاسدارِ تو شدن؛ بر دو جهان می­ارزد

سرفرازیّ ِجهان، پایِ زمان می­ارزد

 

رودِ آوازه­یِ تو…، ارزشِ دیدن دارد

ماهِ لبخنده، نهان! یا که عیان می­ارزد

 

رشته­یِ فکرِ من انگار! بهم­ریخته، چون

ضربیِ نای و نوا، با دل و جان می­ارزد

 

آسمان آبی و زیباست، به زیباییِ عشق

جانِ جانانی و عشقت، چه گران می­ارزد

 

آتش­افروزی و آذر بفشانی در دل

نفسِ عشق، در آن قلبِ جوان می­ارزد

 

موسمِ فصلِ بهارانی و دُردانه­یِ باغ

یاورِ یار شدن، پایِ گُمان می­ارزد

طاهره شارمی

 

ارسال یک پاسخ