بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

شناسنامه مختصر شاعران معاصر/ مهوش(نسرین حسینی)

شناسنامه مختصر شاعران معاصر/ مهوش(نسرین حسینی)

مهوش که با نام هنری(نسرین حسینی) در جامعه ادبی شناخته شده است، فرزند سیدجواد حسینی بوده، دوم مهرماه/ میزان سال 1349در شیراز یعنی شهر غزل ها زمینی شده است و دانش‌آموخته ادبیات در مقطع کارشناسی می‌باشد.

او شعر را در دوره راهنمایی از سپید شروع می نماید و بعد از گذشت چند سال وقتی توانایی خود را در شعر کلاسیک می بیند، با مطالعه‌ای بسیار با کمک استادانش شروع به آموختن و سپس سرودن غزل می نمایدکه اکنون در قالب غزل دستاوردی قابل ملاحظه ای دارد.

بانو حسینی، در حال حاضر شش مجموعه چاپ شده دارد و چشم به راه نشر کارهای تازه وی هستیم:

1- (درد پا به ماه) با نقد جناب دکتر محمد فلاحی نسب و جناب غلامحسین جمعی به چاپ دوم رسیده است؛

2- (سیب سکوت)؛

3- (واژه های خاک خورده)؛

4- (قافیه‌ها فراری اند)؛

5- رمان: (آتش بر جان ثانیه‌ها)؛

6- مجموعه غزل (اینجا آسمان سرخ است) با مقدمه (پرفسور سیدحسن امین)؛

بانو نسرین، دو مجموعه ی غزل و یک رمان دیگر در دست چاپ دارد و چندین مقاله و شعرهای انتخابی در همایش ها و دانشگاه های کشوری داشته و ایشان را بانوی غزل می دانند. او عضویت چندین سایت و نهاد‌های فرهنگی و ادبی را داشته؛ اما اکنون با افتخار عضویت بنیاد جهانی سخن گستران سبزمنش را پذیرفته و تلاش جدی برای گسترش بنیاد جهانی سبزمنش می‌نماید. زندگی نامه و نمونه غزلیات او در همچنان در مجموعه(غزل گستران سبزمنش  ”زندگی نامه ونمونه ی اشعار  پنجاه عضو با افتخار بنیاد جهانی سبزمنش“) نیز منتشر شده است.

آمدی تا که بهارم، همه پاییز کنی؟

یعنی از غصه، دلِ غمزده لبریز کنی؟

 

حاصل آنهمه صبرانه ی دل چیست بگو؟

که بیایی و بهارش همه پاییز کنی؟

 

گفته بودی که پریشانی دل کار تو نیست

نکند در عوضش، سینه غم انگیز کنی

 

مدتی چشم به راه تو زمان گم کردم

تا که چاقوی زبان را به دلم تیز کنی؟!

 

دگر از عشق محّبت بخدا لاف نزن

وقت آن است که از شائبه پرهیز کنی

 

مولوی چونکه مراد دل (نسرین) باشد

یادشمس غزلِ دوست به تبریز کنی

 

طنین

 

شراب ناب شیرازی تو را مستانه می نوشم

خرابم کرده ای پیراهنی از خرقه می پوشم

 

به جان جام لب هایت اگر یک لحظه بگذاری

تمام دین و ایمان را به چشمان تو بفروشم

 

به پروازم درآوردی، شکوهم را تماشا کن

تمام غصهها دیگر به شوقت شد فراموشم

 

سرود دیگری سر ده طنین نبض قلبم باش

سحر آغوش خود بگشا بکن یکباره مدهوشم

 

به نور چهره روشن کن در و دیوار منـزل را

بسوزان با نفسهایت وجود سرد و خاموشم

 

زدی آتش مرا عمری چنین با برق چشمانت

شبی ای ماه رخسارم بیا در تنگ آغوشم

 

تو مهتاب غزلخوان شب یلدایِ من هستی

به وجد آور جهانم را چوشیری شرزه‌ بخروشم

 

بیا ای آیت نازل به من از آسمان عشق

بخوان گلواژههایت را به یمن عشق در گوشم

 

شدم محو تماشایت خمارم کرده ای یا رب!

منم نسرین درگاهت که با عشق تو می جوشم

شناسنامه مختصر شاعران معاصر/ مهوش(نسرین حسینی) عضو فعال و ارشد بنیاد جهانی سبزمنش

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.