حساب کاربری من

همان طوری که حالم را کسی حالا نمی‌فهمدبمیرم گوشه ی شعرم کسی فردا نمی‌فهمد نمی‌دانی چه دردی می‌کشم در شهر بی دردانکه در داغ دل گرما کسی سرما نمی‌فهمد نوشتم این شکایت پس :(( وطن اینجا غریبم من ؟که حتی همزبانم هم زبانم را نمی‌فهمد… به هر کس رو زدم شاید بفهمد شعر خشکم رابه […]

می‌نویسم غزلی از غم جان در غربتتا به دستت برسد فصل خزان در غربت مبدأش قلب غریبم که شکستی آن رامقصدش هم همه هر جای جهان در غربت تو وطن بود تنت حیف که در تبعیدمیک نفس عطر وطن چند ؟ گران در غربت … آنقدر خوب تر از خوب تر از خوب تریماه از […]

می‌نویسم غزلی از غم جان در غربتتا به دستت برسد فصل خزان در غربت مبدأش قلب غریبم که شکستی آن رامقصدش هم همه هر جای جهان در غربت تو وطن بود تنت حیف که در تبعیدمیک نفس عطر وطن چند ؟ گران در غربت … آنقدر خوب تر از خوب تر از خوب تریماه از […]

شد سیل سه قطره خون هدایت نشدیم از درد نوشتیم و حمایت نشدیم تاریخ نخواندیم که تکرار شدیم ما زنده به گوریم و روایت نشدیم … – مبین پرویزی –