تماس: [email protected]
افتاده خم به شانه ی غم دست سرنوشت
هرچی که بود دور و برش درد سر؛ نوشت
بر حسّ تازه گی چمن خط کشید و بعد
در پای کاج زخم هزاران تبر نوشت
با لاله های باغ شما خو گرفته بود
پروانه ی که قسمت او در سفر نوشت
آیینه ی شکسته ی عالم گواه بود
لبخند را نمونه و غم بیشتر نوشت
سهراب های کره ی خاکی هلاک شد
شمشیر فتنه تا که بدست پدر نوشت
با خون دل که می چکد از چشم روزگار
چیزی شبیه درد برای بشر نوشت
ای کاش مثل خنده ی شیرینکودکان
می شد که سرنوشت جهان را ز سر نوشت
#مروت