تماس: [email protected]
خط خطی/ مرتضی متین
هرچه می گویم بمان اما نمیمانی، چرا؟
از قرار و وعده های خود پشیمانی، چرا
می نویسم روز و شب با اشک چشمم نامه ها
خط خطی های مرا هرگز نمیخوانی، چرا؟
بار ها گفتم که من دل داده ام بر تو ولی
طرز گفتار مرا هرگز نمیدانی، چرا؟
آه و فریادم به حرف آورد حتی سنگ را
تو هنوزم از نظر مخفی و پنهانی، چرا؟
من حسودی میکنم حتی به قوم و خویش تو
لیک تو در بزم هر بیگانه مهمانی، چرا؟
درد هایت را خریدم من بجان، اما نمک
جای مرحم بهر زخمم، ای که خواهانی، چرا؟