تماس: [email protected]
نگاهى به بيدلگرايى عبدالواحد رشته و مخمسات او/ پوهاند دکتر عبدالقیوم قویم
نگاهى به بيدلگرايى عبدالواحد رشته و مخمسات او/ پوهاند دکتر عبدالقیوم قویم
مرحوم عبدالواحد رشته فرزند ملا محمد عثمان در سال 1306 شمسى در گذر غني شهر فيض آباد مرکز ولايت بدخشان متولد گرديد. اما به قول استاد پرتو نادري در صحبتي كه با رشته داشته، وي سال تولدش را 1297 خورشيدي گفته است. او متذکر شده که بعضي از تذکرهها و نشريهها سال تولد وي را به اشتباه 1288 خورشيدي نوشتهاند.
رشته درسن هفت سالهگي شامل مکتب شد، اما بعد از چند روز مکتب را ترک کرد و مانند ابوالمعاني بيدل ديگر پا به مکتب ننهاد و ناگزير شد که کورس سوادآموزي را بخواند. او با مجالست و مصاحبت با بيدلگرايان و آگاهان، به خواندن اشعار بيدل علاقمند شد. آهسته آهسته به اسلوب بيدل به شعرگويي پرداخت. بنابر همين دلبستهگي به بيدل، با بيدلشناسان معروف کشور چون مولانا خال محمد خسته، محمد عبدالحميد اسير معروف به «قندي آغا» محمد ابراهيم خليل، دکتور اسدالله حبيب و ديگران آشنايي پيدا کرد، در عرسهاي بيدل اشتراک نمود و از محضر بيدل پژوهان کسب فيض کرد. وي از مولانا محمد سليم طغرا که از راغ به فيضآباد ميآمد و از بيدلشناسان معروف بدخشاني بود، مطالب فراوان در بارهي بيدل و اشعار او شنيد. رشته با کسب تأثر از اشعار بيدل به شعرگويي پرداخت. ابتدا بعضي از اشعار وي در روزنامهي بدخشان به نشر رسيد و بنابر اين، نزد مردم آن ولا محبوب و مشهور گرديد.
يک مجموعهي کوچک از اشعار رشته در سال 1366 خورشيدي از سوي انجمن نويسندهگان افغانستان به زيور چاپ آراسته شد. چنانکه گفتيم رشته با مولانا خال محمد خسته شناسايي داشت، باري رشته اين بيت را از مولانا خسته شنيد:
مطلبي گربود از هستي همين آزار بود
ورنه در کنج عدم آسودگي بسيار بود
رشته فوراً اين بيت را سرود:
ساز قانون نفس يارب چه حسرت بار بود
صبح عيشي نا دميده، عمر در رفتار بود
مولانا خسته بنابر همين توانمندي رشته در شعرگويي، در سال 1334 خورشيدي، در معرفي وي مطالبي در مجلهي عرفان نوشت. رشته تا پايان عمر بيش از چهل هزار بيت سرود که شامل غزل، رباعي، مثنوي و مخمس ميباشند. رشته، به بعضي از کشورهاي همسايه چون تاجيکستان و اوزبيکستان سفر کرد و شعرهاي خود را به دوستداران ادبيات خواند. اشعار رشته نه تنها در روزنامهي بدخشان، بلکه در مجلهي عرفان، ژوندون و روزنامهي انيس نشر شده است.
اکنون مجموعهي مخمسات رشته فراهم آورده شده است تا به چاپ رسانيده شود. آقاي منير احمد بارش شاعر شناخته شدهي بدخشان، از من خواست تا چيزي در بارهي اين مخمسات بنويسم. بايد بگويم که در مجموعهي مخمسات رشته، پنجاه مخمس آورده شده است، در ميان اين تعداد مخمسات، چند مخمس بر غزل، سيمين بهبهاني، خوشحال، حافظ، نويد کابلي، عبدالجبار تقوي، خيالي سمرقندي، استاد خليل الله خليلي، قاري عبدالله ملک الشعرا، مير بهادر واصفي وجود دارد، ديگر همه بر غزلهاي ابوالمعاني بيدل مخمس شدهاند.
اينک از نخستين مخمس اين مجموعه، بند اول آن را نقل مي کنيم:
اگر به گلشن ز طـرف شوخي شود خرامت نزاکت آرا
به وصف رويت ز بانگ بلبل طنين بپيچيد به بزم گلها
ز نور حسنت به نخوت گل عرق ز خجلت دمـد سـرا پا
اگر بـه گلشن ز نـاز گــردد قـد بلند تو جوه فرما
ز پيکرِ سرو، مـوجِ خجلت شود نمايان چو مي زمـينـا
مي بينم که ابيات رشته در اين مخمس، يعني سه بيت نخست، از لحاظ وزن، آرايه پردازي، توصيف، انتخاب و کاربرد واژهها و ترکيبسازي، کاملاً همخواني دارد با دو بيت بيدل. من تمام مخمسهاي آورده شده در اين مجموعه را خواندم که ميتوان در بارهي آنها از جهات مختلف بحث کرد. به نظر من خوب است در سه مورد مطالب را مطرح نمود:
نخست از جهت انتخاب و کاربرد واژهها:
رشته همانند بيدل واژههايي را از گنجينهي زبان فارسيدري انتخاب کرده و آنها را به هر نحوي که اقتضاي کاربردي شان محسوس بوده، به کار برده است. او بهترين و مناسبترين واژهها را برگزيده و در انجام اين کار هيچگونه خطايي از او سر نزده است با آنکه در شناخت واژهها تخصص مسلکي نداشته است، ولي ذوق و طبع وقادش به وي در اين امر ياري رسانيده است. تا جايي که من در يافتم واژهها در دست رشته مانند موم اند و به هرشکلي که لازم بوده، آنها را به کار برده است. ترکيبسازي او نيز استادانه صورت گرفته است وقتي به ترکيبسازي او نگاه ميکني ميپنداري که کار بيدلي به وقوع پيوسته است، در مخمس دوم مجموعهي مخمسات ميخوانيم:
غافل ز پراکندگي دهر مـباشيد
از وضع جمعيت همه تن دل مخراشيد
برخاک ز هسـتي جگر رنگ مپاشيد
زنهـار بـه جـمعيت دل غـره مباشيد
آسـودهگي از بحر جـدا کرد گهر را
ارتباط پرداکنده با دهر، همه تن دل خراشيدن، رنگ پاشيدن، و نيز چنين واژه گزينيها و ترکيبسازيهاي ديگر. يا در مخمس ديگر:
به قلب شب بر آن محمل رسي تا صبحگاه آنجا
قـيام بي نشـاني کـن مبر از خـود سـپاه آنجا
ظهــور ذرهگـي بنـياد کـن هستي به کام آنجا
بـه اوج کبريـا کز پهلوي عجز راه آنجـا
سر مويي گر اينجا خـم شوي بشکن کلاه آنجا
که در آن ترکيبسازيهاي زيبا صورت گرفته است. قلب شب، قيام بي نشاني، ظهور ذرهگي و نظاير آن.
دو ديگر، کاربرد آرايهها، تخيلپردازي و تصوير سازي:
در اشعار، اين آرايهها به منظور زيبا ساختن شعر به کار ميرود. مثلاً در بند نقل شدهي آن مخمس، قلب شب استعارهي مکنيه است. قلب شب مستعار منه و مستعارله، ميباشد و انسان که محذوف است وجه جامع است… در مخمس بعدي تلميح و تشبيه به کاربرده شده، بدين سان:
بناي هسـتي اين دشـت حـيرت بار ميدارد
نه اسکندر ثبات آيينه نه هم جـام جمي دارد
شنو بانگ جـرسها نوحهي زير و بـمي دارد
خـيال جــلوهزار نيسـتي هـم عـالمي دارد
ز نقش پا سري بايد کشيدن گاه گاه آنجا
که اسکندر و جام جم تلميح است و بانگ جرس و نوحهي زير و بم تشبيه، که طرفين تشبيه درست وضاحت ندارد و تشخيص آن دشوار مينمايد، بنابر آن ميتوان آن را تناسبي تشبيه ناميد و يا جلوهزار نيستي به عالم تشبيه شده و تشبيه عاشق به پروانه، تشبيه نفس به شمشير بايد ياد آور شد که کاربرد تشبيه در مخمسات رشته بسامد بالا دارد. به همينگونه آرايههاي ديگر نيز آورده شده که من از جهت جلوگيري از اطالهي کلام از ذکر آنها گذشتم.
سه ديگر، مضامين مندرج در مخمسها:
در مخمسات رشته موضوعات گوناگون بيان شده است، مضامين عشقي، ديني، اجتماعي، ميهني و نظاير آنها. او با کاربرد کلمههاي ذيل مطالبي را به بهترين نوع ارائه داشته است، مثلاً: فقر، مجنون و فرهاد، حرص و هوا، آيينه، حيرت، حسرت، مستمندان، آيهي لولاک، عرش و کرسي، لوح و قلم، فلاتون، قانون، روز الست، موي پيري، سجود، شرم، نيک و بد، يعقوب و امثال آنها. اميدوارم مجموعهي مخمسات مرحوم رشته به زيور چاپ آراسته شود. نام رشته، يکي از افتخارات بدخشان عزيز، گرامي باد.
پوهاند دکتور عبدالقيوم قويم