بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

فلسفه‌ی نماز/ محمد نسیم مهدی

نماز؛ ستون دین است

یکی از شبهات خدا ناباوران این است که خداوند به نماز خواندن انسان ها چه نیاز دارد؟ چرا انسان ها را به خواندن پنج وقت نماز مکلف ساخته است از این عبادت انسان ها خداوند چه فایده می برد؟
اخیراً یک بزرگواری برایم نوشت به آفریدگار معتقد هستم ولی در اندیشه ی خود کوشش می کنم آن آفریدگار بزرگ را خورد و کوچک نسازم بطور مثال بگوید که بخاطر من پنج وقت نماز بخوانید و گرنه شما را در دوزخ روان می کنم . به همین دلیل خواستم در مورد فلسفه ای نماز مطالبی را به عرض برسانم.:
اولاً: بیک نکته نهایت ظریف توجه شما را جلب می کنم که همه ما آموختن علوم را حق مسلم شرعی و انسانی هر فرد می دانیم. در عصر که زندگی می نمایم در بعضی از کشورها نظام تعلیمی آنها طوری است که تعلیم و تربیه اطفال از صنف اول الی صنف ششم اجباری است و تعلیم و تربیه اطفال الی صنف دوازدهم بطور رایگان است.
نظام تعلیمی کشور ما از زمان امیر حبیب الله خان تا به حال به همان شیوه که در فوق ذکر نمودیم جریان داشته است اگر کسی اعتراض کند که نظام اجباری تعلیم و تربیه اطفال یک امر ظالمانه است و حکومت ها چرا به چنین اجباری متوسل می شوند آنها چه هدف دارند و به این کار چه نیاز دارند در حالیکه اجبار یک امر غیر اخلاقی و انسانی است .، مسئولین وزارت معارف و تحصیلات عالی در جواب این اعتراض خواهند گفت که این یک وظیفه و رسالت دینی، انسانی و ملی ما است که اطفال آن عده مردم را که مخالف تعلیم و تربیه اطفال خود هستند، مجبور بسازیم تا از نعمت تعلیم و تربیه محروم نمانند و هدف ما تعلیم و تربیه اطفال آنها است چون آنها تا هنوز ارزش تعلیم و تربیه اطفال خود را نمی دانند و ما می خواهیم اطفال آنها عالم و دانشمند شوند و در رشد و ترقی و شکوفایی کشور خود در آینده نقش فعالی را ایفا کنند.
آیا پاسخ مسئولین معارف و تحصیلات عالی از نظر شما منطقی و علمی نیست؟
اگر هست که هست آیا به پروردگار عالم که خالق همه ما است، این حق را نمی دهید که برای رشد و تعالی ما انسان ها پنج وقت نماز یعنی وسیله رشد ما را اجباری کند؟
در مقدمه بالا گفتیم که بعضی از حکومت ها در نظام تعلیمی خود هم تعلیم و هم تربیه اطفال را اجباری کرده اند یعنی اول تعلیم می دهند و در پهلوی آن تربیه هم می کنند و آنها را به زیور ارزش های اخلاقی آراسته و مزین می کنند آیا نماز و عبادات در مجموع برای تزکیه و تربیه انسان ها نیست؟
الله متعال چون ما را خلق فرموده بهتر از هر کس دیگر می داند که ما چی گونه و به چه طریقی یک انسان خوب می شویم در جهان ما امروز خصوصاً در جهان غرب ساختن یک انسان خوب از جمله بزرگترین اهداف آنها است که با تاسف با قوانین که وضع کرده اند و ابزار که ساخته اند از رسیدن به این هدف عاجز مانده اند حتی بر عکس به حدی سیر نزولی نموده اند که نکاح مرد با مرد در بعضی از کشورهای غربی قانونی شده است فکر می کنم بعد از مقدمه فوق زمان آن رسیده است که به اصل موضوع باز گردیم:
معنی لغوی نماز و صلاه :
کلمه نماز از قدیم در بین مردم فارسی زبان مروج بوده است در ویکی پدیا، دانشنامه آزاد چنین امده است.
واژه نماز واژه ای از زبان پارسی میانه است که تلفظ درست آن نماژ می باشد و نیایش زردشتیان بوده و ایرانیان آن را برای واژه صلاه عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرود آوردن برای ستایش پروردگار است.
(ویکی پدیا، دانشنامه آزاد)
از مطلب بالا فهمیده می شود که نماز را آنهای می خوانند که ایمان بیک دین و مذهب داشته باشند که نماز خواندن را بر آنها فرض کرده باشد بناً اصل در اینجا ایمان است و دانستن ایمان از ضروریات یک دین است.

ایمان چیست؟
علمای فقه بطور خلاصه ایمان را اقرار و گفتن کلمه توحید به زبان و تصدیق آن را با قلب می دانند. اگر ایمان را بطور عام در نظر بگیریم در این صورت هیچ فردی در عالم بی ایمان نخواهد بود زیرا همه افراد بیک دین، مذهب، ایدیولوژی و مسلکی ایمان دارند. هر کسی که در زبان از یک اندیشه ای فلسفی، سیاسی، دینی و مذهبی دفاع کرد و نسبت به آن تعصب ورزید و در نتیجه با جان و مال خود از آن دفاع کرد به همان اندیشه ایمان دارد.
ایمان زمانیکه در قلبی جای گرفت اولاً آن شخص را متحول می سازد، و ثانیا آن شخص تولد تازه می یابد بی قرار می گردد و تا پای جان از اندیشه خود دفاع می کند.یعنی در دلها تعصب می آفریند این موضوع به افراد دیندار و یا بی دین تعلق ندارد زیرا در تاریخ دیده شده است که کمونیست ها نسبت به دیگران بیشتر تعصب می ورزیدند و مال و جان خود را برای تحقق ایدئولوژی خود فدا می کردند.

ایمان اسلامی:
ایمان از مقولات عشق است نه استدلالی است و نه هم تعبدی بلکه یک تجربه معنوی است و در نهایت وهبی است یعنی لطف و کرم و فضل الهی است که اگر قلبی بخواهد به سوی آن حرکت کند و الله متعال به او ایمان را لطف خواهد کرد. ایمان جبر ناپذیر است با اکراه بر قلب نمی نشیند ایمان در اول اختیاری است و در مرحله بعدی بر انسان حاکم می گردد و او را مطیع خود می سازد. علوم و تکنولوژی هر دو در طول تاریخ ابزار در دست ایمان بوده است.
یعنی عقل همیشه ابزاری در دست ایمان بوده است. .اثبات وجود خدا موضوع ایمان است نه موضوع عقل واستدلال.
آنهاییک لاف از عقلانیت می زنند دروغ می گویند زیرا در طول تاریخ دیده شده است که هیچ فردی بی ایمان نبوده است و حتی طبیعت گرا ها (ناتورالست ها) هم نخست به طبیعت گرایی ایمان آوردند و بعد ا از علوم و تکنولوژی برای برآورد ه شدن اهداف عقیدتی خود استفاده ابزاری کرده اند.
پس به صراحت باید گفت که در زندگی ما انسان ها همیشه اصل ایمان است نه عقلانیت. همه عبادات در اسلام به شمول نماز خادم ایمان اند همه برای تقویت و پیرایش و پالایش ایمان فرض شده اند.
ارکان پنج گانه اسلام که اول آن ایمان (توحید) است و چهار دیگر آن در خدمت ایمان است.

فلسفه ای نماز:
1- نماز محافظ ایمان است برای اینکه بهتر این موضوع درک شود مثالی را عرض می کنیم چهار مغز را حتما خورده و یا دیده اید که دارای پوست محکم است ما آن را برای مغز آن می خریم، عنصر گران بها و مفید مغز آن است اما این مغز را تا زمانیکه پخته می شود پوست محکم آن از گزند حوادث حفاظت می کند بناً نقش پوست از مغز کمتر نیست.
الله متعال در قرآن کریم فرموده است (45- عنکبوت)
نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می دارد، نماز اگر بطور درست یعنی با خشوع و خضوع خوانده شود انسان را از ارتکاب رذایل اخلاقی باز می دارد. اگر ملاحظه کردید که شخصی پنجاه سال نماز خوانده است و روزه گرفته است ولی هنوز هم قمار بازی می کند و یا شراب می خورد و یا کار های نامشروع دیگر ی را انجام میدهد یقین داشته باشید که او حتی برای یک بار هم نماز درست و صحیح نخوانده است و اگر خود شما چنین باشید باید در نماز خواندن خود تجدید نظر کنید زیرا امکان ندارد که نماز درست انسان را تزکیه نکند و از ارتکاب فحشا و منکرات باز ندارد.
2- نماز وسیله ارتباط انسان با خدا است.
در احادیث آمده است که نماز ستون دین است و همچنان آمده است که فرق در بین مومن و کافر نماز است.
نماز رکن دوم اسلام است و بهترین وسیله ارتباط انسان با خدا است.
اگر شما هر روز پنج وقت در حضور پروردگار عالم ایستاده شوید و او را غنی و حمید بدانید و خود را محتاج درگاه او تعالی بدانید(15-سوره فاطر)
و دست دعا به سوی او بلند کنید و عاجزانه تضرع کنید و از او بخواهید که مشکلات شما را مرفوع کند در این حالت به شما یک نوع خشیت دست میدهد که این خشیت ترس از خدا نیست بلکه احساس عجز و ناتوانی در برابر و در مقابل یک قدرت مطلق و عظیم است.
3- نماز اتصال به الله است که سبب آرامش قلب انسان می گردد، وقتیکه شما نماز می خوانید احساس می کنید که الله نسبت به شما به شما نزدیک تر است یعنی از شاه رگ گردن شما به شما نزدیکتراست (14- ق)
و همچنان هر کجای که برویم با ما است (4-حدید)
در این حالات انسان خود را بیک قدرت عظیم که او را نسبت به خودش بیشتر دوست دارد(29-نساء)
متصل می داند و برایش یک آرامش روحی دست میدهد که از هیچ حوادثی ناگواری پریشان نمیشود و مانند بعضی از جوانان غربی به فلسفه نهیلیستی یعنی پوچی گرایی معتقد نمی شود و هیچگاه از رحمت او تعالی مایوس نمی گردد
4- هدف دین اسلام آراستن انسان ها به زیور ارزش های اخلاقی و سعود انسان ها به مدارج عالی کمالات اخلاقی است.
نماز وسیله رسیدن به این مدارج عالی کمالات اخلاقی است.
5- نماز وسیله به یاد خدا بودن است.
انسان ها که پنج وقت در روز نماز می خوانند همیشه بیاد خدا میباشند، خدا را فراموش کردن مصیبت است که امروز به اثر مشغولیت بیش از حد گریبانگیر انسان امروزی شده است و نماز در پنج وقت انسان ها را بیاد خدا می اندازد.
6- نماز شکرانه نعمات است که خدا به انسان ها داده است اگر کمی به خود فکر کنید این جسم سالم و همچنان نعمات دیگری که در اطراف شما موجود است، همه لطف پروردگار عالم است که باید از بابت این همه نعمات بزرگ از خداوند سپاسگزاری کنیم و سر تعظیم به درگاه اش فرود آوریم و نماز بهترین وسیله شکر گذاری است.

نتیجه:
خواندن نماز را الله متعال برای نیاز های خود ما فرض گردانیده و فلسفه نماز را که بیان کردیم این موضوع را اثبات می کند، بناً نباید در مورد این فریضه الهی سوالات غیر منطقی را مطرح کرد و اذهان جوانان را پریشان کرد. یا الله همه ما را از آتش دوزخ نجات بده.

محمد نسیم مهدی
۲۱/۰۴/۱۴۰۲

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.