تماس: [email protected]
نارامم هنوز
در گلو بغض است و در دل آه… نارامم هنوز
مثل یوسف ماندهام در چاه، نارامم هنوز
راه طولانیست، من تنها، غم و اندوه و درد
چون ندارم یاور و همراه، نارامم هنوز
مقصدم گم گشته و پا ناتوانی میکند
تا به ترکستان رسید این راه، نارامم هنوز
خسته و افسردهام، با درد و رنجِ روزگار
رفته در کفشِ دلِ من کاه، نارامم هنوز
یک تبسّم در لبانِ خشک من پیدا نشد!
در گلو بغض است و در دل آه… نارامم هنوز….
۱۴۰۳/۰۱/۱۵
#محرابی_صافی