تماس: [email protected]
دکتر بسم الله شریفی (شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر) در پاییز 1363 خورشیدی در بغلان زاده شد. پس از ختم دورهٔ مکتب شامل دانشگاه شد و موفقانه دانشنامه ی کارشناسی خود را از رشتهی شرعیات و کارشناسی ارشد خود را از رشتهی حقوق بینالملل عمومی بدست آورده است که در حال حاضر در آستانه دریافت مدرک دکتری خود قرار دارد.
آقای شریفی را از طریق فضای مجازی شناختم اولین دیدار من با ایشان در یک همایش اتحادیهی نویسندگان چند سال قبل در کابل اتفاق افتاد به محض مصافحه مرا شناخت و به من مژدهی نشر سرودهها و همچنان معرفیام در دو نشریه “عقاب” و “سبزمنش” را داد که در آن زمان نیز زیر نظر شان نشر و پخش می شد. باری با هم از نزدیک مشرف شده و در مجلس خودمانی دیدیم و خاطرات از آن دیدار نیز در برگه های حافظه هایمان ثبت است.
شاید دوستان که وی را میشناسند با من موافق باشند.
که او از چندین جهت جایگاهاش نسبت به سایر فرهنگیان متفاوت است و به دلیل فعالیت ذیل که از قراین نیز ثابت است، مقام شامخ دارد.
این هم بریدهی از مصاحبهاش با خبرگزاری اعتلای ایران:
“نزدیک به ده سال مسوولیت ریاستهای اطلاعات و فرهنگ ولایات: بغلان، غور، غزنی، پکتیکا، سرپل و روزنامهدولتی اصلاح را به عهده داشتم.
مؤسس و مدیر مسئول نشریهی کاروان بیان، مؤسس و مدیر مسئول ماهنامهی ندای پامیر، مؤسس و مدیر مسئول هفته نامهی عقاب، سردبیر هفتهنامهی اتحاد، سردبیر هفتهنامهی طلوع غور، مؤسس و رئیس نهاد فرهنگی و اجتماعی مردم روشن ضمیر میهن، بنیانگذارکتابخانهی معرفت در بغلان، مؤسس و مسئول خبرگزاری عقاب، بنیانگذار فرهنگسرای آویژه در کابل، مؤسس و رئیس انستیتیوت تعلیمات تکنیکی و مسلکی سبزمنش، مؤسس و رئیس مکتب خصوصی سبزمنش، سردبیر ماهنامهی آیینه سرپل، مؤسس و مدیرمسئول هفتهنامهی سبزمنش، بنیانگذار جشنواره سالانه گل لاله در بغلان، نامگذاری شهر بغلان بنام(شهر بلورین) مؤسس و دبیرکل اجرایی بنیاد جهانی سبزمنش.
در کنفرانسهای بزرگ ملی و بینالمللی افتخار اشتراک را داشتم و از مراجع مختلف حدود 100 تحسیننامه، نشان، تندیس و لوح سپاس دریافت نمودهام.
از زندگینامه و فعالیتهای ناچیزم نویسندههای(مصری، افغانستانی و ایرانی) سه جلد کتاب تدوین و منتشر نموده اند و در 61 کتاب، نام و نشان از برادر کوچک شما ثبت اوراق زرین شده است.”
آقای شریفی در مورد در مصاحبه اش با خبر گزاری اعتلای ایران از تألیفاتش که من هم اطلاع دقیق دارم میگوید:
جواب: تألیفات پرعیب و نقص بنده اینها اند:
“طلسم دهر”، “سکولاریسم از دیدگاه اسلام”، “مهر و جهیزیه زن در اسلام”، “یادداشتهای قرآنی”، “شعر جوان غزنه”(۲ جلد)، “غزنه در آیینه شعر”(۲ جلد)، “شاخههای گل (شناسنامهی مختصر شاعران معاصر غزنه با نمونهی شعرشان)”، “یک چمن تخیل (شناسنامهی مختصر داستاننویسان معاصر غزنه با نمونهی داستانشان)”، “تاجدار شرق”، “معرفی مختصر آبدات و اماکن تاریخی غزنه به چهار زبان (فارسی، پشتو، عربی و انگلیسی)”، “شهر بلورین (بغلان در آیینهی شعر)”، “راویان نور(يادداشتها و گفت و شنود با تازه مسلمان شدگان)”، “تقویم سبز”، “حمایت از میراث فرهنگی در قوانین افغانستان و اسناد بین الملل”، “روایتی ازنور(زندگی نامه، جهاد، سخاوت، مردم داری… الحاج محمد شریف رَحِمَهُ الله)”، “سبزمنش؛ پیشینه، موسسین و اهداف آن”، “بیاکه همدلی را بازخوانیم”، “هوشنگ؛ ابتهاجی که سایه شد” و “شعر؛ یک تجویز تکراریست”، و”غزل گستران سبزمنش “…
پس بیاید کمی منصف باشیم آیا با این ظرفیتها و کارنامههای فاخر، جا ندارد که پیرامون این فدایی ادبیات پارسی، حرف تحسین و تمجید به لب آورد؟! آیا این کارنامه ها بدون قربانیِ فرصت های شیرین، امکان دارد؟!
دقیقن که جواب نخیر است. پس چرا نه گفت و تقدیر نکرد؟ یا شاید بعد از مرگ، اشک تمساح ریخت و مرثیه خواند. دردا و دریغا!!!
متاسفانه چشمان ما دو گونه است یکی ناقد و دیگری زیبا شناس، چشمان ناقد چون ذرهبین در پی عیوب دگران است اما چشم زیبا شناسی مان الی مرگ زیبایی، در خواب است یا هم خودمان به کوری می زنیم .
“قدر آیینه بدانید که هست = نه که آن لحظه بیافتید و شکست “
چه خوب است که در زندگی یاد فرزانه گان خود را کنیم که بی¬گمان نتایج آن در باروری نسل آیندهی مان ثمر بخش خواهد بود .
حرف مهم اینکه آقای شریفی افزون بر فعالیتهای درون کشوری در غربت(ایران) هم حماسههای فرهنگی فراوان آفریده است.
او(بنیادجهانی سخن گستران سبزمنش( را که قبلن در مقیاس کوچک فعالیت داشت به بنیاد جهانی سبزمنش(تا حالا در 30 کشور) گسترش داده است .
فعالیت های سبزمنش را بیشتر از مصاحبه خودش بشنوید و بخوانید:
” اواخر 1399 طرح جهانی شدن آن با ایجاد سایت سبزمنش نهایی گردید اکنون بنیاد جهانی سبزمنش از 27 کشور دنیا اعضاء و شورای مؤسسان دارد.
زیر مجموعه های بنیاد جهانی سبزمنش:
1- سایت سبزمنش www.sabzmanesh.ne
2- هفته نامه سبزمنش؛
3- لیسه خصوصی سبزمنش؛
5- انستیتوت تعلیمات عالی سبزمنش؛
5- کتابخانه سبزمنش؛
6- واحد انتشاراتی سبزمنش؛
7- رادیو و تلویزون انترنتی سبزمنش( به زودی)
8- کلاس های آموزشی آنلاین سبزمنش؛
9- برگزاری جلسات و کنفرانس های سبزمنش؛
10- جشنواره جهانی شعر سبزمنش و…؛
– پاسداری، شناسانیدن و گسترش زبان و ادبیات فارسی/ دری/ تاجیکی (هر سه یک زبان) بهعنوان زبان دوم اسلام و یکی از زبانهای کلاسیک، علمی، معتبر، عرفانی، غنی و پُرکاربرد جهان؛
– انسجام روابط فرهنگی، ادبی، پژوهشی و هنری میان گویش وران، ادیبان، شاعران، پژوهشگران و هنرمندان پارسی زبان و تحکیم روابط با شخصیت های فرهنگی سایر زبانها در سراسر جهان؛
– ایجاد و تقویت رابطهی تفاهم و همدلی میان فارسی زبانان و گویندگان سایر زبانهای جهان از راه گسترشِ ارزشهای مشترک انسانی و همگرایی فرهنگی برای زدودن تعصبات بیجای زبانی و… “
جان مطلب درین جاست که جناب شریفی از طریق بنیاد جهانی سبزمنش، خدمات شایان در راستای همگرایی زبانی انجام داده او مرزهای سیمانی همسایه را با اعجاز تلاش و مدیریت فروریخته و به مثابهی پل ارتباط و محل تلاقی چهرهها تاثیرات شگرف داشته است.
او تاکنون ده ها اثر را از آدرس بنیاد سبزمنش به نشر رسانیده و همچنان از طریق نشریه وزین شان صدها شاعر و نویسندهی جامعه فرهنگی مان را به جامعه فرهنگی کشورهای پارسی زبانِ همسایه به ویژه ایران به معرفی گرفته است. یعنی کار که در گذشته ها مانند نداشته است.
امروز جامعه فرهنگی ایران و بسیار از کشورهای دیگر بیشتر از مجاری این نهاد(بنیاد جهانی سبزمنش) با نام فرهنگیان افغانستان، تاجیکستان، ازبیکستان و برخی کشورهای دیگر آشنا شده اند و همچنان فرهنگیان ایران نیز ازین دریچه به معرفی گرفته شده است که کار نهایت ارزشمند در جهت همگرایی ملتهای همزبان است.
لایه¬های خدمات آقای شریفی فراوان است و همچنان ابعاد هنری شان تک تک مستلزم جستارهاست که از حوصله این نوشته بیرون است که باید تک تک به آن پرداخته شود .
در سیاست ما تعادل پیشهایم
در حراست، صاحب اندیشهایم
چون برای وصل مردم آمـدیم
اصل کشور را اساس و ریشهایم
راه ما گـشــته تعادل ای رفیق!
در حصارِ دوستیهای عمیــق
من برایت میکَشم یک راه سـبز
تا بیایی در مســیــر ما دقیـق
صاف و سـاده، تند و تیزیم اهل نیرنگی نهایم
چاپلوس و شبپرست و کیفِ هر بنگی نهایم
اهل عرفان و سجود و خرقهایم ای دوست ما
اهـل شعریم و شـرافت لات و الدنگی نهایم
جهد و اخـلاص و عـمل، گشته رفیقِ ناز ما
صلح میجـوییم، اما؛ مثل خـرچـنگی نهایم
با کتـاب و با قلم، رسمِ شهادت سهم ماست
انزوا ما را نزیـــبد، ما که شبــرنگی نهایم
همســفر با «بلخیایم» و همنوا با «پیرطوس»
محوِ«خیَامایم» و لنــگِ شعـرِ بیرنگی نهایم
از بخـارا تا به شیــراز از بدخـشان تا هِرَی
اهـل علم و دانشیــم و جمعِ بیننگی نهایم
دل نغـزم زلال و شـور یک دریاست باور کن
نـگاهم ســوژهی امروز و فرداهاست باور کن
به چشمم گر بخـوانی واژهها با رقص میآیند
وجودت کلبهی عشـق مرا معنـاست باور کن
مرا صفحه به صفحه در تمامِ زندگی گــشتی
و روحت در تمام جسم من پیداست باور کن
بیا که لانهی عشـــقم ترا فریاد خواهــد زد
درون قلب من عطرِ خوشِ گلهاست باور کن
شب شعر و غزلخوانــی، بیا بانو کنارم باش!
دگر پنهـان نخواهد ماند پُرافشـاست باور
بسم الله شریفی(مؤسس و دبیرکل اجرایی بنیاد جهانی سبزمنش)
پست قبلی
پست بعدی
1 نظر
صفحه 1 از 1
ارسال یک پاسخ
لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
خیلی عالی اینکه شاعران فارسی زبان را حمایت می کنید