تماس: [email protected]
یادداشتِ مختصر در مورد کتاب “شهنامه افغانستان”، سروده بانو نجیبه آتش”آزاد”/ بسم الله شریفی
حکایت های تاریخ ناگواراست به آن قتل و بغاوت بی شمار است
کتاب شهنامه افغانستان را مؤلف گرانقدر آن(بانو نجیبه آتش”آزاد”) با دست خط خودشان به عنوان هدیه از طریق پست از کشور اتریش برایم فرستادند و خواهان یادداشتی در مورد آن شدند. من علیرغم مشغولیت و تنبلی زیاد، در کنار سپاسگزاری از هدیه خوب و گران بهای شان، یادداشتی مختصر پیرامون آن نوشتم و اینک تقدیم مؤلف(سراینده کتاب) و شما عزیزان گران ارج می نمایم:
کتاب(شهنامه افغانستان) با قطع وزیری در 366 صفحه، از سوی بانو نجیبه آتش”آزاد”، تألیف و در کشور اتریش با طراحی و گرافیک محمد مصطفی ح تیموری در برج میزان 1393 از سوی مؤلف آن منتشر شده است.
بانو آزاد در صفحات نخستین کتابش این شهنامه را به:
(هم میهنان مبارز و جانبازان راه آزادی و سلحشوران غیور ادوار تاریخِ وطن که جانهای شیرین را فدای استقلال و مشروطه خواهی کردند و از قشر نا توان و محروم جامعه دفاع کردند) اهدا نموده و از تعدادی دوستان و بزرگانی که در زمینه یاری اش کرده اند؛ سپاسگزاری نموده است.
نویسنده با جرأت تمام زیرعنوان(خلص تاریخ) حقیقتِ تاریخ افغانستان را در چند بیت خلاصه نموده که برای اهل فهم، درک و درد خواندنِ این چند بیت بیانگر روح آزاده و سرشار(بانو آزاد) بوده و مبیین این است که این کتاب را باید خواند و از داشته هایش معلومات خوب بدست آورد.
حکایت های تاریخ ناگواراست
به آن قتل و بغاوت بی شمار است
قوانیش به هر دور بوده یکسان
مگر طبق ضرورت کرده نوسان
نخستین حرف شاهانست صداقت
به پیمان عدالت راه خدمت
اگر حاکم به مسند مقام شد
بفرمانش امور آن زمان شد
دگر گون چهره و ذکر کلامش
عمل را نیست پیاده در مرامش
برای حفظ جا و هم مقامش
ندارد هیچ دریغ از هر جفایش
جهان دایم ز زور و زر نما است
بکام و میل او هر مدعا است
همیشه قشر مظلوم زیر پا بود
به هر ظلم زمانه بی دفاع بود
سرش رفت زن و مال شد به بغارت
چپاول های دوران شد شجاعت
غنیمت باج دوران قدرت و زور
جباران زمان بالیده مغرور
عدالت در هوا شد مرغ شهباز
که هیچگاهی نگشته بر زمین باز
من با آنکه توفیق خواندن تمام بخش های این کتاب را هنوز نیافته ام و شاید در موارد زیادی به شمول عنوان کتاب با سراینده موافق نباشم، با انهم این کتاب را با جسارت بانو آزاد میستایم و از راه دور برایش شاد باد و آفرین میگویم.
شهنامه افغانستان با مقدمه شاعر آغاز شده و در نخستین بیتش آمده است:
کنم آغاز بنام آن یگانه
که یادش میکنم روز و شبانه
به هر جایی که یاد آن نمایی
ز درد تو همه دارد گواهی
امیدوارم ز آن پاکیزه داور
درین عزمم مرا باشد او یاور
…
زنیم چرخی به ادوار گذشته
که شاهانم چی کرده در گذشته
او زیر عنوان( تعریف شهنامه) تعریفی از چگونگی نخستین سرایش شهنامه داشته و آورده است:
شهنامه ی نخست پارسی، دری بود
محررش مسعودی مروزی بود
دومین را دقیق کرده اقدام
سروده بیست هزار بیتش بانجام
جوان مقتول ز دست یک غلام شد
شهنامه ی گرانش نا تمام شد
سومین بار نمود فردوسی اقدام
به تصمیم جدی رساند باتمام
…
فردوسی بحر و در علم بوده کامل
منم قطره به او دارم تمایل
اگر چه پیرو وزنش نگشتم
به وزن دیگری خود را ببستم
براه او قلم بندم به تندی
مگر قافیه مرا آرد به کندی…
از ابیات بالا معلوم است که سراینده ارادت خاص به حضرت فردوسی دارد و میگوید: اگرچه پیرو وزن او نشده اما، تمایل خاص به او دارد.
عناوین بعدی این کتاب که من تعدادی را اینجا ذکر می نمایم، اینها اند:
حکیم ابوالقاسم فردوسی( شناسایی شهنامه)، خواب فردوسی با رستم، سلطان محمود غزنوی و شعرا، سلطان محمود و ایاز غلام او در عقبش، افغانستان از ما قبل تاریخ تا امروز، کوشانی ها، سرخ کوتل و لسان دری، بزرگان دنیا زردشت را نخستین پیغمبر میدانستند، اوستا، کشفیات، حفریات، وصیت سکندر مقدونی، تأثیر یونانی ها در افغانستان، نگاهی مختصر بر نفوس اعراب و خلفای راشده، ابومسلم خراسانی، عباسی ها و… یعنی این کتاب برابر تعداد صفحات عنوان دارد.
(مقایسه کلکانی با نادرخان) یکی از آن عناوین مورد بحث این کتاب است که در صفحه 174 میخوانیم:
کله کانی رسید در اوج قدرت
نکرده اندکی باری خیانت
چو خواهران شاه ساکن بارگ بود
ز وحشت هر یکی خواستار مرگ بود
قمربنات تأثر از ذوالش
نمیدانست چه آید در قبالش
مگر شاه دهاتی با صداقت
ز ناموس وطن کرده حمایت
نگهداشته به ارگ جمله سلامت
به مویی کس نشد اندک خیانت
مگر نادر که جنرال فهیم بود
گناه و اشتباه او عظیم بود
نداشته در ضمیر اندک صداقت
به فامیلش روا دیده شقاوت
که خانم با دو دختر از سقاب را
روانه کرد به زندان بی حساب را
حیات ناگوار در طول بیست سال
بزندان سیه با درد و جنجال
سپس شد سنگری تبعید مزار رفت
او آشفته علیل روزگار رفت
اسارت بر زن و زندان بعید بود
چو شوهرش ازین دنیا فقید بود
نبود تنها خیانت بر رقیبش
ز پا انداخت همه دوست و رفیقش
مثال عمده اش چرخی نبی خان
که با او چون برادر داشت پیمان
مگر کرد محو و نابود دودمانش
نمک خورد و شکستانده نمکدانش
بسا کشته بسا کرد قید زندان
نه رحمی بر ذکور و زن و طفلان
بصدها فامیل دیگر تبا کرد
ضمیر سیاه بملت برملا کرد.
اگر از بحث تفاوت دیدگاه و مشکلات ویراستاری این کتاب بگذریم، باید به ظرفیت، جرأت و توانایی این بانوی آزاده که به قول خودش 14 سال بالای این کتاب زحماتی را متحمل شده است؛ باید بار دیگر آفرین گفت و دست مریزاد!
نجیبه آتش آزاد فرزند میرعبدالعزیز آزاد نوهی آزاد کابلی شاعر شناخته شده کشور درسال 1948 میلادی در شهر باستانی کابل در فامیل فرهنگی و روشنفکر چشم به جهان هستی کشوده است.
بانو آتش دوره ابتدایی و لیسه را در مکتب “نازوانا” و “زرغونه” به اتمام رسانیده و دارالمعلمین کابل را به اشتیاق کامل خوانده است. او به عنوان آموزگار مدتی 15 سال در خدمت اهل معارف بوده و شغل مقدس معلمی داشته است.
“مادر”، “تنور عشق”، “آتشزار میهن”، “نجوا های آتش”، “زنان نخبه افغان زمین” و ” شهنامه افغانستان” از تألیفات و سروده های بانو آزاد است و کتاب های هم در بخش های مختلف شعر و داستان زیر کار دارد.
من در حالیکه چشم به راه سایر کارهای ارزنده و مؤثر بانو آتش آزاد هستم، برایش به عنوان یک فعال فرهنگی، توفیقات مزید، توأم با سعادت آرزو دارم.
با مهر و ارادت
بسم الله شریفی
مؤسس و دبیرکل اجرایی بنیاد جهانی سبزمنش