بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش، Sabz manesh Foundation
مجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان و بزرگترین پایگاه ادبی شعر، معرفی شاعران ، طنز، ادبیات فارسی، داستان نویسی، مقاله نویسی، و واژه سازی میباشد.

سندوس نظام الکوزایی با صائب تبریزی

( مشاعره )

 

 

 

 

 

روزی که برف سرخ ببارد ز آسمان

بخت سیاه اهل هنر سبز می‌شود…!

 

#صائب_تبریزی

 

گر برف سرخ هم آید از آن آسمان ما

چشمان غیر اهل هنر عجز می شود!

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

این که روزی بی تردد می رسد افسانه است 

پنجه کوشش کلید رزق را دندانه است …!

 

#صائب_تبریزی

 

آنکه میپندارد رزقش پشت درب خانه است

اینچنین پندار کند فرجام زیست ویرانه است

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

آسان نگشته است به آهنگ، ساز ما

یک عمر گوشمال نصیحت کشیده ایم

 

#صائب_تبریزی

 

آسان نگشته است کشف نیک راه ما

یک عمر زجر وافری بر جان خریده ایم

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

فردا چو غم زیاده ز امروز می رسد

امروز خوردن غم فردا چه حاجت است؟

 

#صائب_تبریزی

 

غم پشت غم مجدد و تکرار می رسد

صبر و مقاومت در این ره شهامت است

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

راه بسیارست مردم را به قرب حق، ولی

راه نزدیکش دل مردم به دست آوردن است…

 

#صائب_تبریزی

 

گر نماز و روزه را برپا کنی، آخر ولی

بهره ات دوزخ شود، جرم تو دل آزردن است

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

عاشقان را اختیاری نیست در افشای راز

عشق در دل، کار اخگر در گریبان می کند…

 

#صائب_تبریزی

 

عاشقان را نیست در دل دهشت فرجام کار

عاشقی و صبر و همت را دلیران می کند.

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

فکر در دنیای بی حاصل جنون می آورد

صائب از اندیشه بسیار می باید گذشت

 

#صائب_تبریزی

 

فکر گشادن در ره مشکل فنون می آورد

پس در اینجا باید اندیشید، نمی باید گذشت

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

مرد را گفتار بی کردار رسوا می کند

پنجه ی جرات نداری ، آستین بالا مزن …!

 

#صائب_تبریزی

 

جاهلی در راه جهلش دیگر اغوا می کند

بهر محو جهل و جاهل آستین بالا بزن

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

خطر در آبِ زیر کاه، بیش از بحر می باشد

من از همواریِ این خلقِ ناهموار می ترسم !

 

#صائب_تبریزی

 

خطر در مکر یک انسان بیش از نحر می باشد

من از هنجار کذب فرد ناهنجار می ترسم

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم 

آشیان کردم تصور، خانه ی صیاد را …

 

#صائب_تبریزی

 

آدمیزاد را انیس و یاورم پنداشتم

زرگری کردم تصور، دکهء حداد را

 

#سندوس_نظام_الکوزایی

 

 

 

 

https://t.me/asheareSNA

ارسال یک پاسخ