تماس: [email protected]
شهرها باهم برادر، یوسفِ آن کابل است
شاهبیتِ شعرها افسانهای خونِ دل است
شاعران هر واژه را با خون دلها کاشتند
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
شعر تر! گاهی طبیبِ دردهایم میشود_
شعر تر! گاهی تبر بر دست دارد، قاتل است
تا عدالت نیست اینجا شاعران دیوانه و…
خائنین و شرخهگیران مردمانِ کامل است
سالها شد بیادب محروم ماند از فضل رب
فضل رب! هرکه ادب دارد برایش نازل است
شوخطبعی نیست در آئینِ ما دیوانهگی
لحظهای خنداندنِ درمانده کارِ عاقل است
این غزل در راه عشق و دوستی قربانی است!
عقل و وجدان هرکه دارد در ثوابش شامل است….
۱۴۰۳/۰۱/۰۳
#محرابی_صافی